hardening

/ˈhɑːrdənɪŋ//ˈhɑːdənɪŋ/

سخت شدگی، سختگری، سختشآور

جمله های نمونه

1. strain hardening
سخت گردانی کششی

2. dispersion hardening
(فلز کاری) سخت سازی پراکندی

3. There has been a hardening of government policy since the invasion.
[ترجمه گوگل]از زمان تهاجم، سیاست دولت سخت‌تر شده است
[ترجمه ترگمان]از زمان حمله، سیاست دولت سخت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hardening of the coronary arteries can lead to a heart attack.
[ترجمه گوگل]سفت شدن عروق کرونر می تواند منجر به حمله قلبی شود
[ترجمه ترگمان]انقباض عروق کرونری می تواند منجر به حمله قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Opinion seems to be hardening against the invasion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که نظر در برابر تهاجم سخت تر می شود
[ترجمه ترگمان]نظر می رسد که نظر نظر مخالف با حمله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She suffers from hardening of the arteries.
[ترجمه گوگل]او از سخت شدن رگ ها رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از سختی arteries رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instantly hardening, it has effectively blocked an estimated 50 percent of the force of the eruption coming from a new fissure.
[ترجمه گوگل]با سخت شدن فوری، تقریباً 50 درصد از نیروی فوران ناشی از یک شکاف جدید را به طور مؤثر مسدود کرده است
[ترجمه ترگمان]به طور موثر، حدود ۵۰ درصد از نیروی فوران ناشی از یک شکاف جدید را مسدود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carter himself, as one part of his hardening attitude toward the Soviets, lost faith in the treaty.
[ترجمه گوگل]خود کارتر، به عنوان بخشی از نگرش سختگیرانه خود نسبت به شوروی، ایمان خود را به این معاهده از دست داد
[ترجمه ترگمان]کارتر خودش، به عنوان بخشی از نگرش سرسختانه اش نسبت به شوروی، ایمان خود را نسبت به پیمان از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Excitement rose in them, hardening muscles and quivering their sleek flanks in anticipation of the hunt.
[ترجمه گوگل]هیجان در آنها بالا گرفت، ماهیچه ها را سفت کرد و پهلوهای براق آنها را در انتظار شکار لرزاند
[ترجمه ترگمان]هیجان در آن ها اوج گرفت و عضلات نرم خود را در انتظار شکار تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cuticle also exhibits localized areas of hardening which are sometimes delimited by sutures.
[ترجمه گوگل]کوتیکول همچنین نواحی موضعی سفت شدن را نشان می دهد که گاهی اوقات با بخیه ها مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین پوست مناطق محلی از سخت کننده را نشان می دهد که گاهی با بخیه از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can feel the leg muscles really hardening as you pedal hard up a hill.
[ترجمه گوگل]وقتی به سختی از یک تپه رکاب می زنید، می توانید احساس کنید که عضلات پا واقعا سفت می شوند
[ترجمه ترگمان]شما می توانید احساس کنید که ماهیچه های پا به سختی پدال می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tallis was charred wood, hardening, still aware through this gate into the first forest of what was occurring around her.
[ترجمه گوگل]تالیس چوب زغالی شده بود و سخت می شد و هنوز از طریق این دروازه به اولین جنگل از آنچه در اطرافش رخ می داد آگاه بود
[ترجمه ترگمان]چوب به چوب سوخته تبدیل شده بود، سفت شده بود و هنوز از این دروازه به جنگل اول که در اطرافش جریان داشت آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use hardening accelerator can improve the GRC's early strength prominently.
[ترجمه گوگل]استفاده از شتاب دهنده سخت شدن می تواند استحکام اولیه GRC را بطور برجسته بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]استفاده از شتاب ده سخت کننده می تواند قدرت اولیه GRC را به طور برجسته بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. ESD damage and hardening of an electronic time fuze are studied by using experiments.
[ترجمه گوگل]آسیب ESD و سخت شدن یک فیوز زمان الکترونیکی با استفاده از آزمایش‌ها مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]آسیب ESD و سختی مجدد یک زمان الکترونیکی با استفاده از آزمایش ها مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] سخت گردانی
[عمران و معماری] سخت شدن - سخت کردن - سفت شدگی - سخت شدگی
[صنعت] سخت کردن، سخت شدن، استحکام، آهنگری، آهنگری کردن
[نساجی] جامد کردن - سفت کردن
[ریاضیات] سخت شدن، سخت کردن، آب دادن

انگلیسی به انگلیسی

• process of becoming stiff or hard; toughening

پیشنهاد کاربران

این یه مفهوم امنیتی در شبکه های کامپیوتری به معنای به حداقل رساندن آسیب پذیری ها هست. یعنی هر سرویسی که در مجموعه استفاده نمیشود رو حذف کنیم.
منابع• https://tosinso.com/courses/comptia-network-plus
سخت کاری
1. فرآیند سخت وسفت شدن چیزی مثل یخ زدن آب
۲. بی احساس و سنگ دل شدن
۳. مقاوم و محکم کردن فلزات مثل مقاوم کردن استیل با سرد و گرم کردن اون
۴. عزم و اراده کسی راسخ شدن. . . محکم و بدون انعطاف و مصمم
۵. ایمن سازی در مقابل هکر ها ( در کامپیوتر )
( علوم کامپیوتر ) فرآیند امن کردن یک سیستم با کاهش سطح آسیب پذیری آن
hardening ( خوردگی )
واژه مصوب: سخت کاری
تعریف: سخت کردن فولاد کربن ازطریق سرد کردن ناگهانی آن در محدودۀ دمای بحرانی
مقاوم شدن
جامدسازی روغن