hardback

/ˈhɑːrdˌbæk//ˈhɑːdbæk/

(کتاب) جلد مقوایی، جلد پارچه ای، پارچه پوش، گالینگور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: bound in a hard or durable cover.

- the novel's hardback edition
[ترجمه گوگل] نسخه جلد سخت رمان
[ترجمه ترگمان] نسخه hardback رمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a book bound in a hard cover.

جمله های نمونه

1. His latest novel will be published in hardback later this month.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او اواخر این ماه با جلد گالینگور منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او در hardback در اواخر این ماه منتشر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His second book came out in hardback last month.
[ترجمه گوگل]دومین کتاب او ماه گذشته با جلد سخت منتشر شد
[ترجمه ترگمان]کتاب دوم او ماه گذشته در hardback منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't afford to buy hardback books.
[ترجمه گوگل]من توان خرید کتاب های جلد سخت را ندارم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم کتاب hardback بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rather annoyingly, I'd just bought the hardback when the paperback edition came out.
[ترجمه گوگل]خیلی آزاردهنده بود، وقتی نسخه شومیز منتشر شد، جلد سخت را خریده بودم
[ترجمه ترگمان]تقریبا به طرز ناخوشایندی، وقتی چاپ کتاب جلد کتاب را بیرون آورد، آن را خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My novel has just appeared in hardback.
[ترجمه گوگل]رمان من به تازگی با جلد سخت منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]رمان من در hardback ظاهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What's the price of the hardback?
[ترجمه گوگل]قیمت پشت جلدش چنده؟
[ترجمه ترگمان]قیمت این hardback چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His first novel sold over 40,000 copies in hardback.
[ترجمه گوگل]اولین رمان او بیش از 40000 نسخه با جلد سخت به فروش رفت
[ترجمه ترگمان]نخستین رمان او به بیش از ۴۰،۰۰۰ نسخه در hardback رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 3 is very cheap for a hardback book.
[ترجمه گوگل]3 برای کتاب جلد سخت بسیار ارزان است
[ترجمه ترگمان]۳ برای یک کتاب hardback بسیار ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was published in hardback last year.
[ترجمه گوگل]سال گذشته با جلد سخت منتشر شد
[ترجمه ترگمان]این کتاب در سال last در hardback منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's only available in hardback.
[ترجمه گوگل]این فقط در جلد سخت موجود است
[ترجمه ترگمان]فقط در hardback موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It has sold 300,000 copies in hardback.
[ترجمه گوگل]300000 نسخه در جلد سخت فروخته شده است
[ترجمه ترگمان]۳۰۰،۰۰۰ نسخه در hardback فروخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The handsome, lavishly illustrated catalogue costs £1 95 in hardback and £ 95 in paperback.
[ترجمه گوگل]قیمت این کاتالوگ زیبا و با مصور مجلل 195 پوند در جلد سخت و 95 پوند در جلد شومیز است
[ترجمه ترگمان]این کاتالوگ زیبا و زیبا ۱ ۹۵ پوند در hardback و ۹۵ پوند در جلد کاغذی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Case bound a hardback book made with stiff outer covers.
[ترجمه گوگل]جلد جلد کتاب جلد سخت ساخته شده با جلدهای بیرونی سفت
[ترجمه ترگمان] پرونده یه کتاب hardback با پوشش بیرونی درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Usually the hardback comes out first and the paperback comes out after.
[ترجمه گوگل]معمولاً جلد سخت اول و جلد شومیز بعد از آن بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]معمولا the اول بیرون می آید و جلد کاغذی بعد از آن بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Paperbacks in general had pushed aside the hardback, except for the specialized and coffee table markets.
[ترجمه گوگل]جلد شومیز به طور کلی جلد سخت را کنار زده بود، به جز بازارهای تخصصی و میز قهوه
[ترجمه ترگمان]Paperbacks به استثنای بازارهای تخصصی و قهوه، the را کنار زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• book with a hard cover
having a hard cover
a hardback is a book which has a stiff cover.

پیشنهاد کاربران

1 - noun - countable :
hardcover
گالینگور
کتاب دارای جلد ضخیم ( که این جلد خیلی ضخیم تر از برگ های کاغذی خود کتاب است. برعکس این نوع از کتابها، کتابهایِ paperback کتابهایی هستند که جلد آن ها مقوایی است و این جلد فقط کمی ضخیم تر و محکم تر از ورق های داخل کتاب است. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
His first novel sold over 40, 000 copies in hardback
2 - adjective :
کتابِ دارنده ی جلد ضخیم
به عنوان مثال :
a hardback edition of The Joy of Cooking

hardback
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/hardback• https://www.merriam-webster.com/dictionary/hardback• https://www.lexico.com/definition/hardback• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/hardback

بپرس