hard work

انگلیسی به انگلیسی

• difficult work, labor that requires a lot of effort

پیشنهاد کاربران

کار سخت
کار مشکل
کار دشوار
کار شاق
همانگونه که خود آبادیس به انگلیسی نوشته: کار سخت
Hardworking: سختکوش
سخت کوشی
همت عالی
تلاش زیاد
با جدیت تلاش کردن
کوشایی
برخی دوستان hard work رو با hard - working یکی معنی کردن
Hard work اسم هست و به معنی کار زیاد و سخت کوشی هست
It takes hard work to be successful.
There is a lot of hard work to be done at the office.
...
[مشاهده متن کامل]

اما hard - working صفت هست
All the employees here are hard - working.
I try my best to be a hard - working person

کاری رنجبر
Mass noun :
a great deal of effort or endurance
پشتکار
سخت کوشی
همت عالی
کار سخت
روز سخت کاری
تلاش و پشتکار
سخت کوش ، کوشا ،
سخت کوشی
پشتکار
و کلمه hardworking به معنای سخت کوش هست. صفتی برای ادم سخت کوش و با پشتکار و سخت کار کن هست.
سخت کوشی
کار سخت. پرکار . فعال
سخت کوش
پشتکار
سخت کوش.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس