hard to find

پیشنهاد کاربران

مشکل گیر آمدن
Ex. I was broke. Jobs hard to find.
من درمونده بودم، کار مشکل گیر می اومد.
صعب الوصول
دشواریاب بودن
* به اقتباس از بیت مولانا ( خار در پا شد چنین دشواریاب - خار در دل چون بود؟ وادِه جواب )
مشکل است یافتن اش
کمیاب
سخت یافت شدن، سخت پیدا شدن

بپرس