hard shell

/ˈhɑːrdˈʃel//hɑːdʃel/

سخت پوست، کاسه دار، مج، متعصب، سخت پوست، کاسه دار، سخت در رعایت ایین دینى

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a hard shell, as clams and crabs of certain kinds or in certain phases.

(2) تعریف: unyielding; rigid.

- a hard-shell type of person
[ترجمه گوگل] یک نوع آدم سخت پوسته
[ترجمه ترگمان] یک فرد با پوسته سخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: hard-shelled (adj.)
• : تعریف: an edible clam or crab having a hard shell.

پیشنهاد کاربران

بپرس