hard pressed
/ˈhɑːrdˈprest//hɑːdprest/
در مضیقه، در تنگنا، دست تنگ، دست تنگ they are hard pressed for spare parts از نظر ابزار یدکی تحت فشار قرار دارند
انگلیسی به انگلیسی
if someone is hard-pressed, they are under a great deal of strain and worry.
پیشنهاد کاربران
لای منگنه گذاشتن
همون،
در مضیقه _تحت فشار اقتصادی 🤔
در مضیقه _تحت فشار اقتصادی 🤔
تلاش زیاد برای انجام یک کار
زور زدن