انگلیسی به انگلیسی
you can say `hard luck' to someone to say that you are sorry they have not got what they wanted; an informal expression.
پیشنهاد کاربران
عبارات رایج با luck که معنی
۱ - خوشبختانه
۲ - بدبختانه
۳ - شانسی
می دهند :
Fortunately / By Good Fortune
1. As luck would have it. . .
Sentence: I was lost, but as luck would have it, a police officer was just around the corner.
... [مشاهده متن کامل]
Translation: من گم شده بودم، اما از بخت خوش، یک مأمور پلیس درست سر همان کوچه بود.
2. By ( a stroke of ) good luck. . .
Sentence: By a stroke of good luck, we found the last two tickets for the concert.
Translation: با یک بخت بلند، دو بلیت آخر کنسرت را پیدا کردیم.
3. With ( any ) luck. . .
Sentence: With any luck, the traffic will be light and we'll arrive early.
Translation: اگر کمی بخت با ما یار باشد، ترافیک سبک خواهد بود و زود می رسیم.
4. Thank your lucky stars
Sentence: You should thank your lucky stars that your boss didn't see you arrive late.
Translation: باید شکرگزار ستاره های بخت خود باشی که رئیس تان ندید دیر رسیدی.
Unfortunately / By Misfortune
5. As luck would have it. . .
Sentence: I was late to the meeting, and as luck would have it, the CEO was there that day.
Translation: به جلسه دیر رسیدم، و از بدبیاری، همان روز مدیرعامل آنجا بود.
( Note: This phrase is unique because its meaning is entirely determined by context. )
6. With no luck / Without any luck
Sentence: We searched for a solution all day but with no luck.
Translation: تمام روز دنبال یک راه حل گشتیم اما بدون هیچ موفقیتی.
7. If our luck is against us / If luck is against us
Sentence: If our luck is against us, it will rain during the entire outdoor wedding.
Translation: اگر بخت با ما یار نباشد، مراسم عروسی فضای باز باران خواهد آمد.
8. Hard luck / Tough luck ( often used to express sympathy or, sarcastically, a lack of it )
Sentence ( Sympathy ) : "I failed my exam. " – "Ah, hard luck, mate. "
Translation: "امتحانم را قبول نشدم. " – "اوه، بد شانسی. ”
Sentence ( Sarcastic ) : You missed the last bus? Tough luck.
Translation: آخرین اتوبوس را از دست دادی؟ بد اقبالی بود.
9. Down on one's luck
Sentence: He's been down on his luck ever since he lost his job.
Translation: از وقتی کارش را از دست داده، بدبیار بوده.
Neutral / Describing Chance
10. The luck of the draw
Sentence: Who gets which shift is just the luck of the draw.
Translation: اینکه چه کسی کدام شیفت را بگیرد فقط شانسی است. ( مربوط به بخت و اقبال است )
11. Push one's luck / Press one's luck
قبلا به بختت لدد نزن معنا شده بود که دقیق و صحیح نیست . معنى دقیق تر اینست که به شانست خیلی اتکا نکن
Sentence: You've already gotten away with being late once this week; don't push your luck.
Translation:همین این هفته یکبار با دیر آمدن توبیخ شدی؛ به شانست فشار نیار - به شانست اتکا نکن - .
deepseek
۱ - خوشبختانه
۲ - بدبختانه
۳ - شانسی
می دهند :
... [مشاهده متن کامل]
Translation: من گم شده بودم، اما از بخت خوش، یک مأمور پلیس درست سر همان کوچه بود.
Translation: با یک بخت بلند، دو بلیت آخر کنسرت را پیدا کردیم.
Translation: اگر کمی بخت با ما یار باشد، ترافیک سبک خواهد بود و زود می رسیم.
Translation: باید شکرگزار ستاره های بخت خود باشی که رئیس تان ندید دیر رسیدی.
Translation: به جلسه دیر رسیدم، و از بدبیاری، همان روز مدیرعامل آنجا بود.
Translation: تمام روز دنبال یک راه حل گشتیم اما بدون هیچ موفقیتی.
Translation: اگر بخت با ما یار نباشد، مراسم عروسی فضای باز باران خواهد آمد.
Translation: "امتحانم را قبول نشدم. " – "اوه، بد شانسی. ”
Translation: آخرین اتوبوس را از دست دادی؟ بد اقبالی بود.
Translation: از وقتی کارش را از دست داده، بدبیار بوده.
Translation: اینکه چه کسی کدام شیفت را بگیرد فقط شانسی است. ( مربوط به بخت و اقبال است )
قبلا به بختت لدد نزن معنا شده بود که دقیق و صحیح نیست . معنى دقیق تر اینست که به شانست خیلی اتکا نکن
Translation:همین این هفته یکبار با دیر آمدن توبیخ شدی؛ به شانست فشار نیار - به شانست اتکا نکن - .
بدبیاری، بدشانسی