مثال؛
For instance, “Growing up in a rough neighborhood, I had my fair share of hard knocks. ”
Someone discussing their career might say, “I’ve had my fair share of hard knocks, but they’ve made me stronger. ”
... [مشاهده متن کامل]
A person might describe a setback as, “Losing that job was a hard knock, but I bounced back. ”
... [مشاهده متن کامل]
تجربه بد
تجربه ناخوشایند ( در حالت جمع این عبارت می شود: تجارب ناخوشایند، تجارب سخت )
تجربه دردناک
دوران سخت زندگی
تجربه ناخوشایند ( در حالت جمع این عبارت می شود: تجارب ناخوشایند، تجارب سخت )
تجربه دردناک
دوران سخت زندگی