hard fought

پیشنهاد کاربران

سخت بدست آمده - صفت
It was a hard - fought victory
پر از مبارزه و تلاش - صفت
Their hard - fought campaign finally paid off
دشوار، نفس گیر - صفت
They had a hard - fought battle
طاقت فرسا
به شدت
سرسختانه
سخت ، بی امان ، سهمگین .
نفس گیر
سخت/ بی امان

بپرس