hard feelings

انگلیسی به انگلیسی

• grudge, resentment; bitter feelings

پیشنهاد کاربران

**کینه، دلخوری یا ناراحتی عمیق نسبت به کسی یا چیزی** که معمولاً پس از یک اختلاف، سوءتفاهم یا برخورد ناخوشایند ایجاد می شود.
- وقتی می گوییم کسی **hard feelings** دارد، یعنی هنوز از اتفاق یا رفتار گذشته ناراحت است و ممکن است این ناراحتی باعث شود رابطه یا تعامل با آن فرد یا موضوع تحت تأثیر قرار بگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

- این اصطلاح معمولاً به احساسات منفی و باقی مانده از یک مشکل یا بحث اشاره دارد که ممکن است به سختی فراموش یا بخشیده شود.
- در مقابل، وقتی می گویند *“No hard feelings”* یعنی بدون دلخوری یا کینه ای نیست و می خواهند نشان دهند که مسئله تمام شده و ناراحتی وجود ندارد.
- - -
## مثال ها:
- *I hope there are no hard feelings after our disagreement. *
( امیدوارم پس از اختلاف مان دلخوری نباشد. )
- *Even though they lost the game, there were no hard feelings between the teams. *
( با اینکه تیم ها بازی را باختند، بینشان کینه ای نبود. )
- *She still has hard feelings about what happened last year. *
( او هنوز نسبت به اتفاقات سال گذشته دلخور است. )
- - -
## معادل های فارسی:
- دلخوری
- کینه
- ناراحتی عمیق
- رنجش
- کدورت

احساس بد نسبت به فردی داشتن
دلخور و ناراحت بودن.
دلخوری، دلگیری