• : تعریف: behavior that threatens, attacks, or offends another person repeatedly.
- After receiving several threatening and abusive phone calls from the same person, he went to the police to complain of harassment.
[ترجمه گوگل] وی پس از دریافت چندین تماس تهدیدآمیز و توهین آمیز از سوی همان فرد، برای شکایت از آزار و اذیت به پلیس آگاهی مراجعه کرد [ترجمه ترگمان] او پس از دریافت چندین تماس تهدید کننده و سو استفاده از یک فرد، به پلیس مراجعه کرد تا از آزار و اذیت شکایت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the harassment of dissidents by the police
آزار مخالفان دولت توسط پلیس
2. African-Americans have been complaining about police harassment for years.
[ترجمه گوگل]آفریقاییتبارها سالهاست که از آزار و اذیت پلیس شکایت میکنند [ترجمه ترگمان]آفریقایی - آمریکایی ها سال ها از آزار و اذیت پلیس شکایت کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Allegations of sexual harassment have led to disciplinary proceedings being taken against three naval officers.
[ترجمه گوگل]اتهامات آزار و اذیت جنسی منجر به رسیدگی انضباطی علیه سه افسر نیروی دریایی شده است [ترجمه ترگمان]اتهامات مربوط به آزار و اذیت جنسی منجر به اقدامات انضباطی علیه سه افسر نیروی دریایی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has endured house arrest and continual harassment by the police.
[ترجمه گوگل]او حبس خانگی و آزار و اذیت مداوم پلیس را تحمل کرده است [ترجمه ترگمان]او بازداشت خانگی و آزار مداوم پلیس را تحمل کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She had been subjected to continual sexual harassment.
[ترجمه گوگل]او مورد آزار و اذیت جنسی مستمر قرار گرفته بود [ترجمه ترگمان]اون تحت آزار جنسی دائمی قرار گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Prisoners' families face continual harassment and attack.
[ترجمه گوگل]خانوادههای زندانیان با آزار و اذیت و حمله مداوم روبرو هستند [ترجمه ترگمان]زندانی ها با آزار و آزار دائمی روبرو میشن و حمله میکنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She often got telephone harassment at night these days.
[ترجمه مریم] او اغلب این روزها ، شب تماس تلفنی آزاری ( مزاحمت تلفنی ) داشت
|
[ترجمه گوگل]او این روزها اغلب شب ها مورد آزار و اذیت تلفنی قرار می گرفت [ترجمه ترگمان]این روزها اغلب آزار و اذیت و آزار دهنده به سر می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The party has accused the police of harassment.
[ترجمه گوگل]این حزب پلیس را به آزار و اذیت متهم کرده است [ترجمه ترگمان]این حزب پلیس را به آزار متهم کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sexual harassment in the workplace is not a trivial matter.
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت جنسی در محل کار موضوعی پیش پا افتاده نیست [ترجمه ترگمان]آزار جنسی در محیط کار یک مساله پیش پاافتاده نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We need effective strategies to combat sexual harassment in the workplace.
[ترجمه گوگل]ما برای مبارزه با آزار جنسی در محل کار به استراتژی های موثری نیاز داریم [ترجمه ترگمان]ما به استراتژی های موثر برای مبارزه با آزار و اذیت جنسی در محل کار نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Several women have complained of sexual harassment.
[ترجمه گوگل]چندین زن از آزار جنسی شکایت کرده اند [ترجمه ترگمان]چندین زن از آزار و اذیت جنسی شکایت کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They define sexual harassment as unwanted conduct of a sexual nature.
[ترجمه گوگل]آنها آزار جنسی را به عنوان رفتار ناخواسته با ماهیت جنسی تعریف می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها آزار و اذیت جنسی را به عنوان رفتار ناخواسته یک ماهیت جنسی تعریف می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Political parties are banned, and harassment of dissidents is commonplace.
[ترجمه گوگل]احزاب سیاسی ممنوع هستند و آزار و اذیت مخالفان امری عادی است [ترجمه ترگمان]احزاب سیاسی ممنوع هستند و آزار و اذیت مخالفان امری عادی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Several senators introduced legislation aimed at sexual harassment.
[ترجمه گوگل]چندین سناتور قانونی را با هدف آزار و اذیت جنسی معرفی کردند [ترجمه ترگمان]چندین سناتور قانون را با هدف آزار و اذیت جنسی معرفی کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I saw it all as another method of harassment and abuse.
[ترجمه گوگل]من همه اینها را روش دیگری برای آزار و اذیت و آزار دیدم [ترجمه ترگمان]من همه اینا رو به عنوان یه روش آزار و آزار دهنده دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• bothering, tormenting, pestering harassment is behaviour which is intended to trouble or annoy someone.
پیشنهاد کاربران
عملیات ایذایی ( در جنگ ) : harassment operation
ایذا. اذیت. مزاحمت مثال: preserving him from harassment محافظت کردن او از اذیت و مزاحمت
در حقوق جزا این اصطلاح معمولا در کنار Stalking به کار می رود. Stalking and Harassment به معنی تعقیب و آزار است که رکن مادی آن بدون صدمه فیزیکی صورت می پذیرد.