harassing


ایذا کردن، عملیان ایذایى، عملیات ایذایى هوایى، به هم زدن کارایى دشمن علوم نظامى : ایذا کننده

جمله های نمونه

1. the children kept harassing the fat girl
بچه ها مرتبا سر به سر آن دختر چاق می گذاشتند.

انگلیسی به انگلیسی

• annoying, tormenting, pestering, provoking
something that is harassing makes you feel worried because you have too much to do.

پیشنهاد کاربران

از لحاظ جنسی آزار رساندن. . .
تجاوز نیس، اما نزدیک شدن و سعی در مخ زنی داشتن و. . .
آزاردهنده

بپرس