صفت ( adjective )
• : تعریف: trusting one's well-being or success to luck; carefree.
• مترادف: blithe, breezy, carefree, devil-may-care, insouciant, lighthearted
• مشابه: cheerful, chipper, easygoing, gay, happy, jaunty, untroubled
• مترادف: blithe, breezy, carefree, devil-may-care, insouciant, lighthearted
• مشابه: cheerful, chipper, easygoing, gay, happy, jaunty, untroubled
- He set off on his trip with his usual happy-go-lucky attitude, having done little planning and not worrying about a thing.
[ترجمه گوگل] او در حالی که برنامه ریزی کمی انجام داده بود و نگران چیزی نبود، با خوش شانسی همیشگی خود راهی سفر شد
[ترجمه ترگمان] او با همان رفتار شاد و شاد همیشگی خود به سفر خود ادامه داد، چون نقشه کوچکی کشیده بود و نگران چیزی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او با همان رفتار شاد و شاد همیشگی خود به سفر خود ادامه داد، چون نقشه کوچکی کشیده بود و نگران چیزی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید