haploid

/ˈhæplɒjd//ˈhæplɒjd/

معنی: تک نما، نیم دانه، تک نما، در ظاهر منفرد
معانی دیگر: (زیست شناسی) تک لاد، هاپلوئید، نیمگان، دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in biology, having a single set of non-sex-determining chromosomes. (See diploid.)
اسم ( noun )
• : تعریف: an organism or cell with a single set of non-sex-determining chromosomes. (See diploid.)

جمله های نمونه

1. Reduced to just the haploid maternal complement of chromosomes, the egg develops into a male.
[ترجمه گوگل]تخمک که فقط به مکمل مادری هاپلوئید کروموزوم ها تقلیل می یابد، به نر تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این تخم مرغ به شکل مکمل haploid از کروموزوم ها که به یک نر تبدیل می شوند، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diploidy is restored when two haploid gametes fuse.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دو گامت هاپلوئید با هم ترکیب می شوند، دیپلوئیدی بازسازی می شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن که دو گامت های نر به هم متصل شوند، Diploidy دوباره برقرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus, whereas spermatocytes produce four functional haploid spermatozoa, primary oocytes eventually produce one functional haploid egg plus two polar bodies.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالی که اسپرماتوسیت ها چهار اسپرم هاپلوئید عملکردی تولید می کنند، تخمک های اولیه در نهایت یک تخمک هاپلوئید عملکردی به اضافه دو جسم قطبی تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که spermatocytes چهار haploid عملکردی را تولید می کند، oocytes اولیه در نهایت یک تخم haploid کارکردی به همراه دو جسم قطبی تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At fertilization, when the haploid gametes fuse, the diploid number of chromosomes is restored.
[ترجمه گوگل]در زمان لقاح، زمانی که گامت های هاپلوئید با هم ترکیب می شوند، تعداد دیپلوئید کروموزوم ها بازیابی می شود
[ترجمه ترگمان]در لقاح جنسی، زمانی که گامت های گامت های به هم پیوند می خورند، تعداد دو تایی از کروموزوم ها به حالت اول باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here we describe haploid mouse embryonic stem cells and show their application in forward genetic screening.
[ترجمه گوگل]در اینجا ما سلول های بنیادی جنینی هاپلوئید موش را توصیف می کنیم و کاربرد آنها را در غربالگری ژنتیکی پیش رو نشان می دهیم
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما سلول های بنیادی جنینی موش را توصیف می کنیم و کاربرد آن ها در غربالگری ژنتیکی را نشان می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The haploid breeding of maize is a technology that using anther culture or gynogenesis to produce haploid, and then obtain stable new varieties through natural or artificial doubling.
[ترجمه گوگل]پرورش هاپلوئید ذرت یک فناوری است که با استفاده از کشت بساک یا ژنوژنز، هاپلوئید تولید می کند و سپس ارقام جدید پایدار را از طریق دو برابر شدن طبیعی یا مصنوعی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]پرورش haploid ذرت یک تکنولوژی است که از بساک یا gynogenesis برای تولید haploid استفاده می کند و سپس انواع جدید تولید شده را از طریق دو برابر کردن طبیعی یا مصنوعی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These are the haploid sexual spores that were produced following meiosis inside the basidium .
[ترجمه گوگل]این هاگ های جنسی هاپلوئیدی هستند که به دنبال میوز در داخل بازیدیوم تولید می شوند
[ترجمه ترگمان]این the جنسی haploid هستند که بعد از meiosis در داخل basidium تولید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Potato haploid induction has significant meaning in potato breeding, It includes parthenogenesis and anther culture methods.
[ترجمه گوگل]القای هاپلوئید سیب زمینی در پرورش سیب زمینی معنی قابل توجهی دارد، که شامل روش های پارتنوژنز و کشت بساک می باشد
[ترجمه ترگمان]induction haploid سیب زمینی معنای قابل توجهی در پرورش سیب زمینی دارد، که شامل روش های فرهنگ parthenogenesis و بساک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Haploid variety breeding and application in anther culture breeding.
[ترجمه گوگل]اصلاح واریته هاپلوئید و کاربرد در اصلاح کشت بساک
[ترجمه ترگمان]haploid به پرورش و کاربرد در بساک مربوط به زاد و ولد culture
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Generative cell One of the haploid cells in the POLLEN TUBE of seed plants.
[ترجمه گوگل]سلول زاینده یکی از سلول های هاپلوئید در لوله گرده گیاهان دانه است
[ترجمه ترگمان]غشای مولد یکی از سلول های haploid در pollen TUBE از گیاهان بذر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Club-shaped basidia, each bearing four haploid basidiospores, line the surfaces of the gills on the underside of the mushroom cap.
[ترجمه گوگل]بازیدیوم های باشگاهی شکل که هر کدام دارای چهار بازیدیوسپور هاپلوئید هستند، سطوح آبشش ها را در قسمت زیرین کلاهک قارچ می پوشانند
[ترجمه ترگمان]basidia شکل کلاب، که هر کدام چهار haploid basidiospores دارند، سطوح فلس دار زیر کلاه قارچی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The chromosome doubling of haploid and double haploid in cucumber was studied.
[ترجمه گوگل]دو برابر شدن کروموزوم هاپلوئید و هاپلوئید مضاعف در خیار مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کروموزوم دو برابر of و haploid دوتایی در خیار مطالعه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A yeast haploid S1(a) with high intracellular content of reduced glutathione (GSH) was selected from 75 yeast strains by primary screening and isolation of haploid, and then marked with auxotroph.
[ترجمه گوگل]یک هاپلوئید مخمر S1(a) با محتوای درون سلولی بالا گلوتاتیون کاهش یافته (GSH) از 75 سویه مخمر با غربالگری اولیه و جداسازی هاپلوئید انتخاب شد و سپس با اکسوتروف مشخص شد
[ترجمه ترگمان]یک مخمر haploid (۱)با محتوای درون سلولی بالا از glutathione کاهش یافته (GSH)از ۷۵ نمونه مخمر به وسیله غربالگری اولیه و جداسازی of انتخاب شد و سپس با auxotroph علامت گذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, if the haploid number is the euploid number would be 22 etc, and there would be equal numbers of each different chromosome.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر عدد هاپلوئید باشد، عدد اپلوید 22 و غیره خواهد بود، و تعداد مساوی از هر کروموزوم متفاوت وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر عدد haploid عدد euploid باشد ۲۲ و غیره خواهد بود، و تعداد مساوی از هر کروموزوم متفاوت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تک نما (اسم)
haploid

نیم دانه (اسم)
haploid

تک نما (صفت)
haploid

در ظاهر منفرد (صفت)
haploid

تخصصی

[علوم دامی] هاپلوئید ؛ اشاره به سلولهای دارد که دارای نیمی از زوج کروموزومها هستند . معمولاً اشاره به سلولهای جنسی یکی از دو جنس نر یا ماده است .

انگلیسی به انگلیسی

• single, simple; of or pertaining to a single set of unpaired chromosomes (biology)
organism or cell that comprises of a single set of chromosomes (biology)

پیشنهاد کاربران

غیر مضاعف
haploid ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تک‏لاد
تعریف: موجود یا یاختۀ دارای فقط یک دست فام‏تن

بپرس