[ترجمه کیاوش] از بینیت آب میاید از دستمال استفاده کن
|
[ترجمه گوگل]بینی شما در حال اجرا است - از هنگکی خود استفاده کنید [ترجمه ترگمان]دماغت داره از دستمال تو استفاده میکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Thank goodness the three pennies were in her hanky in the pocket on the right!
[ترجمه گوگل]خدا را شکر که سه پنی در جیب سمت راست او بود! [ترجمه ترگمان]خدا را شکر که سه پنی پول در جیب او بود، درست در جیب راست! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A hand holding a scrap of hanky pressed on her veil where her mouth was.
[ترجمه گوگل]دستی که تکهای از هانکی را در دست گرفته بود، روبند او را در جایی که دهانش بود فشار داد [ترجمه ترگمان]یک دستش دستمال را در دست داشت و روسری او را که دهانش در آن بود فشار می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We do not allow any hanky panky around here.
[ترجمه گوگل]ما اجازه نمیدهیم که در اینجا به هیچچیز هنگکی دور بزنیم [ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Don't play hanky - panky with me.
[ترجمه گوگل]با من هنگکی بازی نکن [ترجمه ترگمان]با من قایم موشک بازی نکن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A southwest Florida church issued a challenge for its married members:Hanky panky every day.
[ترجمه گوگل]یک کلیسای جنوب غربی فلوریدا برای اعضای متاهل خود چالشی را صادر کرد: هنکی پانکی هر روز [ترجمه ترگمان]یک کلیسا در جنوب غربی فلوریدا برای اعضای متاهل خود یک چالش صادر کرد: hanky panky هر روز [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Joe: You know what that 20 hanky reminds me of?
8. He balanced the empty whisky glass on the window-sill and gave his nose a last wipe, pocketing his hanky.
[ترجمه گوگل]لیوان خالی ویسکی روی طاقچه را متعادل کرد و آخرین بار دماغش را پاک کرد و حنجره اش را به جیب زد [ترجمه ترگمان]لیوان خالی ویسکی را روی درگاه پنجره گذاشت و صورتش را پاک کرد و دستمالش را در جیب گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was dressed in spiffy blue pinstripes and expensive black shoes and sported a peach-colored hanky in his front pocket.
[ترجمه گوگل]او با راه راههای آبی و کفشهای مشکی گرانقیمت پوشیده بود و در جیب جلوییاش یک هانکی هلویی رنگ داشت [ترجمه ترگمان]لباس آبی رنگی پوشیده بود و کفش های کتانی گران قیمت در جیب داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He cleared his throat and turned away delicately to allow her to use the hanky.
[ترجمه گوگل]گلویش را صاف کرد و با ظرافت رویش را برگرداند تا به او اجازه دهد از هنکی استفاده کند [ترجمه ترگمان]او گلویش را صاف کرد و با ظرافت برگشت تا به او اجازه استفاده از دستمال را بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Even if she'd dabbed Mummy's eyes and wiped her brow with a hanky soaked in cologne.
[ترجمه گوگل]حتی اگر چشمهای مامی را میمالید و پیشانیاش را با ادکلن خیس میکرد [ترجمه ترگمان]حتی اگر چشمان مامان را پاک می کرد و با دستمال آغشته به عطر، پیشانیش را پاک می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Whether it be on the first date or the seventh, many single men don't take lightly to being refused a little hanky panky. Even if they say they're OK with it.
[ترجمه گوگل]چه در اولین قرار ملاقات باشد و چه در هفتمین قرار، بسیاری از مردان مجرد به راحتی نمی پذیرند که از آنها رد می شوند حتی اگر آنها بگویند که با آن مشکلی ندارند [ترجمه ترگمان]این که در تاریخ اول یا هفتم باشد، بسیاری از مردان به آرامی اجازه نمی دهند که از a panky استفاده کنند حتی اگر آن ها بگویند که با آن موافق هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As far as ratings go, this one has a hanky alert on it.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که رتبهبندیها پیش میرود، این یکی یک هشدار هنکی در آن دارد [ترجمه ترگمان]، تا اونجایی که من می گم این یکی یه دستمال بهش وصل کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You can also put a drop or two in a cotton ball or hanky and inhale.
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید یک یا دو قطره را در یک گلوله پنبه ای یا هانکی بریزید و استنشاق کنید [ترجمه ترگمان]همچنین می توانید یک یا دو قطره از آن را در یک توپ پنبه یا دستمال قرار دهید و تنفس کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• handkerchief a hanky is the same as a handkerchief; an informal word.