hankie

/ˈhæŋkətʃɪf//ˈhæŋkətʃɪf/

(عامیانه) رجوع شود به: handkerchief

جمله های نمونه

1. I tried to match up couples with complementary hankies and key-chains.
[ترجمه گوگل]من سعی کردم زوج‌ها را با هنکی‌ها و جاکلیدی‌های مکمل هماهنگ کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی کردم با زوج های مکمل و زنجیره های کلیدی با هم ازدواج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Besotted hankies can either be draped decorously on tree branches or buried.
[ترجمه گوگل]هانک های بیسوخت را می توان به صورت تزئینی روی شاخه های درخت پوشاند یا دفن کرد
[ترجمه ترگمان]besotted hankies می توانند به طور کامل بر روی شاخه های درخت بسته و یا به خاک سپرده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dropping hankies is out and we can hardly leer at gentlemen from behind our fans, can we?
[ترجمه گوگل]انداختن هنکیز تمام شده است و ما به سختی می توانیم از پشت طرفدارانمان به آقایان گوشزد کنیم، آیا می توانیم؟
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم از پشت fans یه نگاهی به آقایون بندازیم، می تونیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like quartz clocks, aluminium fondue sets, embroidered hankies and whether the neighbours are taking baths too late at night.
[ترجمه گوگل]مانند ساعت‌های کوارتز، مجموعه‌های فوندوی آلومینیومی، دست‌دوزی‌های گلدوزی شده و اینکه آیا همسایه‌ها در شب خیلی دیر حمام می‌کنند
[ترجمه ترگمان]همانند ساعت های quartz، مجموعه های فندو آلومینیومی، hankies گلدوزی شده و اینکه آیا همسایگان در شب استحمام می کنند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The song over, he tossed the hankie like a bridal bouquet.
[ترجمه گوگل]آهنگ تمام شد، هنکی را مانند دسته گل عروس پرت کرد
[ترجمه ترگمان]آهنگ پایان یافت، دستمالش را مثل یک دسته گل عروسی به هوا پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of them waved their good lace hankies then hushed to silence at the way she spoke.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها بند توری خوب خود را تکان می دهند و در سکوت از نحوه صحبت او ساکت می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها تور good را تکان می دادند و خاموش به طرز سخن گفتن ساکت می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Okay, this hankie is very nearIy cIean. I'm going to dab you.
[ترجمه گوگل]خوب، این hankie بسیار نزدیک است من می روم شما را کتک بزنم
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، این دستمال خیلی neariy می خواهم از تو مواظبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm sorry, Charlotte, may I get you a hankie ?
[ترجمه گوگل]متاسفم، شارلوت، می توانم برایت هنکی بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]متاسفم \"شارلوت\"، میشه یه دستمال بهت بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But other factors contribute as well. Hankie says amid uncertainty and volatility in global stock markets, many investors have pulled pored money in commodities, such as oil. T.
[ترجمه گوگل]اما عوامل دیگری نیز نقش دارند هانکی می‌گوید در میان عدم اطمینان و نوسانات در بازارهای سهام جهانی، بسیاری از سرمایه‌گذاران پول‌های منفذی را در کالاهایی مانند نفت جذب کرده‌اند تی
[ترجمه ترگمان]اما عوامل دیگر نیز موثر هستند hankie می گوید که در میان عدم قطعیت و نوسانات در بازارهای سهام جهانی، بسیاری از سرمایه گذاران به قدری پول نقد را در کالاهایی مثل نفت صرف کردند تی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I want a green hankie.
[ترجمه گوگل]من یه هانکی سبز میخوام
[ترجمه ترگمان] من یه دستمال سبز میخوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is this mama's hankie?
[ترجمه گوگل]آیا این هانکی مامان است؟
[ترجمه ترگمان]این دستمال مامانه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I've a yellow hankie.
[ترجمه گوگل]من یک هانکی زرد دارم
[ترجمه ترگمان] یه دستمال زرد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Show me your hankie, please.
[ترجمه گوگل]هانکی خود را به من نشان بده، لطفا
[ترجمه ترگمان] hankie رو بهم نشون بده، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Show me your hankie.
[ترجمه گوگل]هانکی خود را به من نشان بده
[ترجمه ترگمان] hankie رو بهم نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Come on now, stop crying - blow your nose on my hankie.
[ترجمه گوگل]حالا بیا، گریه نکن - دماغت را به هانکی من بزن
[ترجمه ترگمان] زودباش، گریه نکن دماغت رو با دستمال من بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• handkerchief

پیشنهاد کاربران

بپرس