🔹 معادل فارسی: زن تعمیرکار / زن همه فن حریف / زن فنی کار ( در زبان محاوره ای: �خانم زرنگِ کاربلد�، �زنِ آچارفرانسه�، �همه چی بلدِ خونه� )
🔹 مثال ها:
She’s a handywoman who fixed the leaky faucet and built her own bookshelf. اون یه زن فنی کاره که شیر آب خراب رو درست کرد و خودش قفسه ساخت.
... [مشاهده متن کامل]
The handywoman offers workshops to teach women how to use tools. اون خانم تعمیرکار کارگاه هایی برگزار می کنه تا به زن ها استفاده از ابزار رو یاد بده.
We hired a handywoman to renovate our cottage. یه زن همه فن حریف استخدام کردیم تا کلبه مون رو بازسازی کنه.
🔹 مترادف ها: female handyman / repairwoman / craftswoman / DIY expert / fix - it lady
🔹 مثال ها:
She’s a handywoman who fixed the leaky faucet and built her own bookshelf. اون یه زن فنی کاره که شیر آب خراب رو درست کرد و خودش قفسه ساخت.
... [مشاهده متن کامل]
The handywoman offers workshops to teach women how to use tools. اون خانم تعمیرکار کارگاه هایی برگزار می کنه تا به زن ها استفاده از ابزار رو یاد بده.
We hired a handywoman to renovate our cottage. یه زن همه فن حریف استخدام کردیم تا کلبه مون رو بازسازی کنه.
🔹 مترادف ها: female handyman / repairwoman / craftswoman / DIY expert / fix - it lady