handyman

/ˈhændiˌmæn//ˈhændɪmæn/

معنی: نوکر، شخص آماده بخدمت
معانی دیگر: (مستخدم که متصدی چند کار گوناگون است) فراش، کارمند چند کاره، شخص اماده بخدمت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: handymen
• : تعریف: a person with a variety of skills, usu. at a low level, that can be used on small jobs.

- Big electrical repair jobs are beyond most home handymen.
[ترجمه گوگل] کارهای بزرگ تعمیر برق فراتر از بسیاری از دست اندرکاران خانه است
[ترجمه ترگمان] شغل های تعمیر و نگهداری بزرگ الکتریکی بیش از handymen خانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The handyman has been looking for years, also without success.
[ترجمه گوگل]دست‌ساز سال‌هاست که به دنبال آن بوده است، آن هم بدون موفقیت
[ترجمه ترگمان]The سالهاست که به دنبال سال ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Or you could spend a day playing home handyman as you finally fix all that chronic household deterioration.
[ترجمه گوگل]یا می‌توانید یک روز را صرف بازی یک دست‌کار خانه کنید تا در نهایت تمام آن خرابی مزمن خانه را برطرف کنید
[ترجمه ترگمان]یا می توانید یک روز را صرف بازی کردن در خانه کنید، همان طور که در نهایت همه آن تباهی خانگی مزمن را ثبت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So, the handyman sends out his patented query: Does anyone out there know where these elusive script numbers are sold?
[ترجمه گوگل]بنابراین، کارشناس پرس و جوی ثبت شده خود را ارسال می کند: آیا کسی در آنجا می داند که این شماره های اسکریپت گریزان کجا فروخته می شوند؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین، handyman پرس و جوی ثبت شده اش را ارسال می کند: آیا کسی که در آنجا هست می داند که این اعداد در کجا فروخته می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. President Robert Zeitsiff, who sent the handyman the catalog, said that the firm makes custom fixtures as well.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور رابرت زایتسیف، که کاتالوگ را به دستکار فرستاد، گفت که این شرکت وسایل سفارشی نیز تولید می کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور رابرت Zeitsiff، که کاتالوگ handyman را فرستاد، گفت که این شرکت لوازم جانبی سفارشی نیز می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The handyman suggested that the faucets should be replaced.
[ترجمه گوگل]دستفروش پیشنهاد کرد که شیرها باید تعویض شوند
[ترجمه ترگمان]The پیشنهاد کرد که شیره ای آب باید جایگزین شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A 28-year-old handyman, Juan Chavez, has confessed to abducting, raping and murdering Jimmy Ryce.
[ترجمه گوگل]خوان چاوز، خوان چاوز 28 ساله به ربودن، تجاوز جنسی و قتل جیمی رایس اعتراف کرده است
[ترجمه ترگمان]یک handyman ۲۸ ساله، خوان چاوز، به ربودن، تجاوز و قتل جیمی Ryce اعتراف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He worked variously as a handyman, carpenter, and waiter.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک دست‌کار، نجار و پیشخدمت کار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او هر قدر به عنوان یک نجار، نجار و پیشخدمت کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Imagine that your auto mechanic, handyman, or landscaper proposed to work for you under the same kind of elaborate rules as Wisconsin teachers.
[ترجمه گوگل]تصور کنید که مکانیک خودرو، دست‌ساز یا منظره‌ساز شما به شما پیشنهاد می‌دهد که طبق قوانین دقیقی مانند معلمان ویسکانسین برای شما کار کند
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که مکانیک خودرو، handyman، یا landscaper پیشنهادی برای شما تحت همان نوع قواعد پیچیده به عنوان معلم ویسکانسین ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His dad has always been a handyman. He can fix anything and everything in the house.
[ترجمه گوگل]پدرش همیشه یک دست‌کار بوده است او می تواند همه چیز و همه چیز را در خانه درست کند
[ترجمه ترگمان]باباش همیشه یه نجار بوده اون میتونه هر چیزی و هر چیزی تو خونه رو درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 46-year-old handyman and house painter, who lives outside of Baltimore, had had hepatitis C, which causes liver damage, for several years.
[ترجمه گوگل]این هنرمند 46 ساله و نقاش خانه که خارج از بالتیمور زندگی می کند، چندین سال بود که به هپاتیت C مبتلا بود که باعث آسیب کبدی می شود
[ترجمه ترگمان]این نقاش ۴۶ ساله و نقاش خانه، که در خارج از بالتیمور زندگی می کند، هپاتیت سی را داشته است که باعث آسیب کبد به چندین سال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So you're a handyman and a fugitive architect?
[ترجمه گوگل]پس شما یک کاردان و یک معمار فراری هستید؟
[ترجمه ترگمان]پس تو یه معمار و یه معمار فراری هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The handyman closed the hole in the wall with plaster.
[ترجمه گوگل]دستفروش سوراخ دیوار را با گچ بست
[ترجمه ترگمان]نجار سوراخ دیوار را با گچ بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. T : So, you must be the handyman who takes any dirty job, am I correct?
[ترجمه گوگل]T: پس، شما باید دستکشی باشید که هر کار کثیفی را انجام می دهید، درست می گویم؟
[ترجمه ترگمان]تی: بنابراین، شما باید the باشید که هر کار کثیفی را انجام می دهد، آیا من درست می گویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is an invaluable handyman to have about the place.
[ترجمه گوگل]او یک صنعتگر ارزشمند برای داشتن آن مکان است
[ترجمه ترگمان]او مردی بسیار با ارزشی است که در مورد این مکان صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Max: Simon! My favorite handyman! Can you look at my oven? It's not working right.
[ترجمه گوگل]مکس: سیمون! دستفروش مورد علاقه من! می توانید به فر من نگاه کنید؟ درست کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]! سایمون مورد علاقه من، نجار می تونی به اجاق من نگاه کنی؟ این کار درست کار نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوکر (اسم)
help, man, swain, footman, servant, lackey, valet, server, menial, flunkey, henchman, famulus, handyman, flunky, footboy, manservant, lacquey, servitor, slavey, yes-man

شخص آماده بخدمت (اسم)
handyman

انگلیسی به انگلیسی

• man hired to do a variety of minor repairs; person who is skilled in repair or household work
a handyman is a man who is good at making or repairing things.
man hired to do various small repairs or construction work

پیشنهاد کاربران

تاسیسات چی ، تاسیساتی
بررسی کننده دستی ، کنترل کننده دستی
کارشناسِ بررسیِ دستی ، کارشناس کنترل دستی
مسئول بررسی دستی ، مسئول کنترل دستی
کسی که تعمیرات جزئی رو خودش میتونه انجام بده و اصطلاحا دست به آچار هستش
خدمتگزار
به کسی میگند که در استفاده از ابزارالات مرتبط با تعمیر چیزها، توانایی خوبی داره.
آدم فنی، نیروی فنی، نیروی دست به آچار
همون اصطلاح آچار فرانسه کسی که در تعمیر وسایل تخصص داره
تعمیرکار
تعمیر کار همه کاره
فرد عملی یا فنی
دستیار
بخدمت رسیدن
دست به آچار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس