handwritten

/ˈhænˌdrɪtən//ˌhændˈrɪtən/

(نوشته شده با دست ) خطی، دست نوشته، دست نگاشته، دست نگاشته a handwritten book کتاب خطی

جمله های نمونه

1. a handwritten book
کتاب خطی

2. a handwritten text
نسخه ی خطی

3. this handwritten koran is our family heirloom
این قرآن خطی یادگار خانوادگی ما است.

4. Letters of application must be handwritten.
[ترجمه گوگل]نامه های درخواست باید دست نویس باشد
[ترجمه ترگمان]نامه های درخواست باید دست نوشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Having to type up my handwritten work was a real grind.
[ترجمه گوگل]مجبور به تایپ کردن کار دست‌نویسم واقعاً سخت بود
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم تایپ نامه هام رو تایپ کنم یه آسیاب بادی واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The letter was handwritten, in a hasty, barely decipherable scrawl.
[ترجمه گوگل]نامه دست نوشته بود، با خطی شتابزده و به سختی قابل رمزگشایی
[ترجمه ترگمان]نامه ای با خط درشت و شتا بزده و به زحمت روی خط خرچنگ قورباغه ای نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The letter was handwritten in black ink.
[ترجمه گوگل]نامه با جوهر سیاه دست نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]نامه ای با جوهر مشکی نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her handwritten notes were interspersed throughout the text.
[ترجمه گوگل]یادداشت های دست نوشته او در سراسر متن پراکنده بود
[ترجمه ترگمان]یادداشت های دست نویس او در سراسر متن گنجانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Handwritten signs in the restaurant are a no-no.
[ترجمه گوگل]تابلوهای دست نویس در رستوران یک نه است
[ترجمه ترگمان]تابلوهای راهنما در رستوران شماره یک نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After studying the handwritten pages, Dalzell reached for his phone.
[ترجمه گوگل]پس از مطالعه صفحات دست نویس، دالزل دستش را به سمت گوشی خود برد
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه صفحات دست نویس را بررسی کرد، Dalzell برای تلفنش به آنجا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even a handwritten note requesting early payment of your account can get good results.
[ترجمه گوگل]حتی یک یادداشت دست نویس که درخواست پرداخت زودهنگام حساب شما را دارد می تواند نتایج خوبی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]حتی یک یادداشت دست نوشته که درخواست پرداخت اولیه حساب شما را می کند می تواند نتایج خوبی به دست بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Handwritten data is input to a computer via an electronic tablet which accurately captures x, y coordinate information of pen-tip movement.
[ترجمه گوگل]داده‌های دست‌نویس از طریق یک تبلت الکترونیکی به رایانه وارد می‌شوند که اطلاعات مختصات x، y حرکت نوک قلم را با دقت ضبط می‌کند
[ترجمه ترگمان]داده های Handwritten ورودی یک کامپیوتر از طریق یک لوح الکترونیکی است که به دقت x، y، اطلاعات مربوط به حرکت نوک قلم را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For both printed and handwritten input, the stimulus alone is insufficient to unambiguously identify the text.
[ترجمه گوگل]برای ورودی چاپی و دست نویس، محرک به تنهایی برای شناسایی واضح متن کافی نیست
[ترجمه ترگمان]برای هر دو ورودی دست نوشته و هم دست نوشته، محرک به تنهایی کافی نیست تا به روشنی متن را شناسایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The handwritten note was tacked to the wall.
[ترجمه گوگل]یادداشت دست نوشته به دیوار چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]دست نوشته با دست نوشته به دیوار چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• written by hand
a piece of writing that is handwritten is one that has been written using a pen or pencil rather than a typewriter or other machine.

پیشنهاد کاربران

بپرس