[ترجمه گوگل]مردی که در مرکز شهر ایستاده دستی می کند احتمالاً علاقه را برانگیخته است [ترجمه ترگمان]مردی که در مرکز شهر کار می کند به احتمال زیاد باعث جلب توجه خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Now the handstand, that's different.
[ترجمه گوگل]حالا پایه دستی متفاوت است [ترجمه ترگمان]حالا the، این فرق می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. How can be incorrect handstand pose brought about?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ژست نادرست ایستادن روی دست ایجاد کرد؟ [ترجمه ترگمان]این حالت چگونه می تواند نادرست باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A patient of the psychosis, wear in hospital handstand on foot.
[ترجمه گوگل]یک بیمار روان پریشی، در بیمارستان روی دست ایستاده است [ترجمه ترگمان]یکی از بیمارانی که به جنون مبتلا شده، در بیمارستان بستری می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The handstand group gives up the contest because of the training fatigue.
[ترجمه گوگل]گروه ایستاده به دلیل خستگی تمرین از مسابقه منصرف شد [ترجمه ترگمان]گروه handstand به دلیل خستگی آموزشی این رقابت را رها می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A dive that begins from a handstand position, used only in platform diving.
[ترجمه گوگل]شیرجه ای که از حالت ایستاده شروع می شود و فقط در غواصی روی سکو استفاده می شود [ترجمه ترگمان]غواصی که از موقعیت handstand شروع می شود، تنها در غواصی روی سکو استفاده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Liz: Wow! He did a handstand reverse twist. Nice!
[ترجمه گوگل]لیز: وای! او یک چرخش معکوس پایه دستی انجام داد خوب! [ترجمه ترگمان]! واو دنده عقب کج شده بود چه خوب! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The iron cross and the handstand both require great strength.
[ترجمه گوگل]صلیب آهنی و پایه دستی هر دو به استحکام زیادی نیاز دارند [ترجمه ترگمان]صلیب آهنی و بالانس هر دو به قدرت زیادی نیاز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I stand on my front feet and do handstand to warn my enemies.
[ترجمه گوگل]من روی پای خود می ایستم و برای هشدار دادن به دشمنانم روی دست می ایستم [ترجمه ترگمان]روی پاهایم می ایستم و به handstand تکیه می دهم تا به دشمنانم هشدار بدهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The iron croos and the handstand both require great strength.
[ترجمه گوگل]کروس آهنی و پایه دستی هر دو به استحکام زیادی نیاز دارند [ترجمه ترگمان]croos و the هر دو به نیروی زیادی نیاز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Can long handstand affect vision? How to prevent?
[ترجمه گوگل]آیا ایستادن طولانی روی دست می تواند روی بینایی تأثیر بگذارد؟ چگونه پیشگیری کنیم؟ [ترجمه ترگمان]آیا handstand می تواند بر بینش تاثیر بگذارد؟ چطور از آن پیش گیری کنیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He straightened out, feet extended towards the ceiling, and rose into a handstand.
[ترجمه گوگل]صاف شد، پاهایش را به سمت سقف دراز کرد و روی یک پایه بلند شد [ترجمه ترگمان]او قد راست کرد، پاهایش را به طرف سقف دراز کرد و به a تکیه داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بالانس (اسم)
handstand
دست به زمین و پاها در هوا (اسم)
handstand
انگلیسی به انگلیسی
• act of balancing the body on the hands with the legs extended in the air if you do a handstand, you balance upside down on your hands with your body and legs straight up in the air.
پیشنهاد کاربران
در معنای استعاری: پا در هوا
چوب لباسی
بالانس زدن
پا در هوا روی دست ایستادن
handstand دست ایستاد ، دست ایستند ، دسیس ایست دست ، ایسدست ، ایسدس
پایه دستی=hand stand
پایه دستی
روی دست ایستادن
در ژیمناستیک به معنای بالانس. . . . روی دست ایستادن