handsel

/ˈhænsʌl//ˈhændsəl/

معنی: پیش قسط، فال، شانس، پول، هدیه، رونما، دشت اول صبح، بیعانه دادن، عیدی دادن، رونما دادن، دشت کردن
معانی دیگر: ارمغان، چشم روشنی (مثلا هنگام رفتن به خانه ی نو یا گشودن دکان نو)، عیدی، (نادر) دشت (اولین درآمد روز)، اولین قسط (وام یا رهن و غیره)، (اولین مسطوره یا نمونه یا کاربرد هر چیز) نوبر، پیش نما، نمونه، چشم روشنی دادن به، پیشکش کردن، ارمغان دادن، هدیه دادن

جمله های نمونه

1. I'm going to handsel my house with a party tomorrow.
[ترجمه گوگل]من فردا می روم خانه ام را با یک مهمانی دستی
[ترجمه ترگمان]فردا با یک مهمانی به خانه خودم می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You may set your Data-cal when you handsel it.
[ترجمه گوگل]شما می توانید Data-cal خود را هنگام دستی کردن آن تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید اطلاعات خود را در زمانی که آن را ثبت می کنید، تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Handsels A charming little West End restaurant with reliable menu.
[ترجمه گوگل]Handsels یک رستوران کوچک جذاب وست اند با منوی قابل اعتماد
[ترجمه ترگمان]یک رستوران کوچک قشنگ غربی را با منوی قابل اعتمادی انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The present exchanging sorts are several like enfant handsel, wedding handsel, birthday handsel or festival handsel.
[ترجمه گوگل]انواع مبادله کنونی چندین نوع هستند مانند هندزفری نوزادی، دستی عروسی، دستی تولد یا دستی جشنواره
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، انواع مختلفی مانند \"enfant handsel\"، \"handsel wedding\"، \"handsel wedding\"، \"handsel birthday\" یا \"handsel\" (festival festival)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To give a handsel to. When I get you home safely in the country I'll make all this up to you.
[ترجمه گوگل]دستی دادن به هنگامی که من شما را سالم به خانه در کشور برگردانم، همه اینها را با شما جبران خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] تا بهت یه هدیه بدم وقتی شما را سالم به خانه برسانم همه چیز را به شما خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tombstone expects to register a data inside community 25 strategic investor submissions, 14 strategic investors pay Jing valence handsel.
[ترجمه گوگل]سنگ قبر انتظار دارد برای ثبت یک داده در داخل جامعه 25 سرمایه گذار استراتژیک ارسالی، 14 سرمایه گذار استراتژیک پرداخت دستی جینگ ظرفیت
[ترجمه ترگمان]سنگ قبر انتظار دارد تا یک داده درون جامعه ۲۵ مورد نظر سرمایه گذار استراتژیک را ثبت کند، ۱۴ سرمایه گذاران استراتژیک handsel ظرفیت (جینگ)را پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش قسط (اسم)
advance, prepayment, down payment, cash down, handsel

فال (اسم)
handsel, presage, divination, auspice, omen, sortilege

شانس (اسم)
chance, handsel, luck, odds, fortune, fortuity

پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

هدیه (اسم)
present, handsel, gift

رونما (اسم)
handsel

دشت اول صبح (اسم)
handsel

بیعانه دادن (فعل)
handsel

عیدی دادن (فعل)
handsel

رونما دادن (فعل)
handsel

دشت کردن (فعل)
handsel

انگلیسی به انگلیسی

• give a gift; give a cash deposit; inaugurate, use for the first time
inaugural gift; gift given for good luck at the start of something (particularly at new year); first act of using any thing; first payment for something, first installment; first money taken in by a new business; earnest money; foretaste

پیشنهاد کاربران

بپرس