This term is used to describe someone who is directly involved or engaged in a task, rather than observing or delegating. It implies a high level of involvement and active participation. مستقیماً درگیر یا مشغول یک کار شدن، به جای مشاهده یا تفویض اختیار.
... [مشاهده متن کامل]
این به معنای سطح بالای همکاری و مشارکت فعال است.
میدانی و مستقیم
مثال؛
He prefers a hands - on approach to teaching, actively participating in class activities.
In a discussion about a DIY project, someone might say, “I enjoy the hands - on experience of building something with my own hands. ”
A person might use the term to describe a job that requires physical labor, saying, “He works a hands - on job in construction. ”
ADJECTIVEمعنای دوستان:
تجربه عملی و از نزدیک
( نه فقط صحبت در مورد آن یا محول کردن انجام آن به دیگران و نه تجربه از طریق خواندن )
💠 My future plans include taking on a more hands - on role in my field, where I can apply my skills and experience in a more direct way. I am also interested in pursuing further education and obtaining advanced certifications in order to advance my career.
... [مشاهده متن کامل] کاربردی و به دَرد بخور
دستی بر آتش داشتن
( آموزش ابتدایی ) : دست ورزی
در مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به تمرین هایی می گویند که دانش آموزان با دست انجام می دهند . مثلا با استفاده از دسته های نی، اعداد شش رقمی یاد می گیرند و غیره.
مستقیم ، روبرو
میدانی ( مثلاً حضورِ میدانی و در صحنه ی عمل )
مداخله جویانه
عملی تجربی
Hands - on ) == practical ) ==کاربردی, یدی
I studied mechanical engineering and I got hands - on training.
کالوکیشن : get hands - on trainingآموزش عملی دیدن
دستی
عملی ( خودت انجام بدی کاری رو، به جای اینکه فقط بشینی در موردش حرف بزنی یا اینکه بگی بقیه انجامش بدن )
Hands on training
آموزش عملی
تجربه عملی مستقیم
مداخله گر
• شخصی که همه کارا با اونه، و خودش راسا" انجام میده
• کار/تجربه عملی
Hands - on person: a person who is directly involved in something My coworker is trying to be the hands - on one at the office
... [مشاهده متن کامل]
Hands - on training: learning by doing and getting practical and hands - on skills and experiences
به نقل از هزاره:
[تجربه] عملی
doing something yourself rather than just talking about it or telling other people to do it
انجام کار بوسیله خودمان نه فقط صحبت در مورد آن یا محول کردن انجام آن به دیگران
کارِ دستی، با دست، عملی
در دسترس بودن مانند this hands on the cash این پول در دسترس
مهارت و کاری که با آموزش عملی یاد داده میشود و با کتاب و جزوه نمیتوان
بررسی کوتاه - بررسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)