• : تعریف: a narrow rail for support or protection, to be gripped by the hand, as on a stairway.
جمله های نمونه
1. She clung to the handrail as she walked down the slippery steps.
[ترجمه مهدی دره زرشکی] وقتی داشت از پله های لغزنده پایین می رفت نرده را محکم چسبیده بود
|
[ترجمه گوگل]وقتی از پله های لغزنده پایین می رفت به نرده چسبیده بود [ترجمه ترگمان]همان طور که از پله های لغزنده پایین می رفت، به handrail چسبیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The handrail scales with the steps.
[ترجمه گوگل]ترازو نرده با پله ها [ترجمه ترگمان]The با قدم های لرزان به سوی ما می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The handrail can be fixed directly to the wall.
[ترجمه گوگل]نرده را می توان مستقیماً به دیوار ثابت کرد [ترجمه ترگمان]handrail را می توان به طور مستقیم به دیوار ثابت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He grabbed hold of a handrail to save himself from falling.
[ترجمه گوگل]نرده ای را گرفت تا از سقوط نجات پیدا کند [ترجمه ترگمان]اون چنگ انداخت تا خودش رو از افتادن نجات بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Keep a firm hold of the handrail as you go down.
[ترجمه گوگل]هنگامی که به سمت پایین می روید، نرده را محکم نگه دارید [ترجمه ترگمان]همچنان که از پله ها پایین می روید محکم the را محکم بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A handrail was placed in the hallway.
[ترجمه گوگل]یک نرده در راهرو گذاشته بود [ترجمه ترگمان] یه \"handrail\" توی راهرو گذاشته شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A moment later even the handrail was covered by the mat of twig and fibre.
[ترجمه گوگل]لحظه ای بعد حتی نرده توسط حصیر شاخه و الیاف پوشانده شد [ترجمه ترگمان]لحظه ای بعد، حتی the که از روی حصیر و فیبر ساخته شده بود، پوشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Buy the correct length to go through handrail and plaster and into solid brick, block or stone behind.
[ترجمه گوگل]طول مناسب را بخرید تا از نرده و گچ عبور کنید و پشت آن را به آجر، بلوک یا سنگ جامد تبدیل کنید [ترجمه ترگمان]طول صحیح را برای عبور از handrail و گچ و به صورت آجری جامد، بلوک یا سنگ پشت آن بخرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cardiff turned, heart pounding and grabbed the handrail, hauling himself up the stairs.
[ترجمه گوگل]کاردیف برگشت، قلبش به تپش افتاد و نرده را گرفت و خود را از پله ها بالا برد [ترجمه ترگمان]کاردیف برگشت، قلبش به تپش افتاد و the را چنگ زد و خودش را از پله ها بالا کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hold tight to the handrail!
[ترجمه گوگل]نرده را محکم بگیرید! [ترجمه ترگمان]محکم بچسب به the [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Resizable handrail for staircases. Place against wall.
[ترجمه گوگل]نرده قابل تغییر اندازه برای راه پله در مقابل دیوار قرار دهید [ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفتند تا از پله ها بالا بروند میدان مقابل دیوار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Untie the handrail rope. Get ready the fenders.
[ترجمه گوگل]طناب نرده را باز کنید گلگیرها را آماده کنید [ترجمه ترگمان]طناب رو باز کن the رو آماده کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]نرده ضد عفونی داخلی، نرده پله، راهرو، نرده دورالومین در فضای باز، نرده بالکن و حیاط [ترجمه ترگمان]handrail ضد عفونی کننده داخلی، پلکان پلکان، راهروی بیرونی، بالکن باز، بالکن و حیاط handrail [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then to install ladder and handrail, airflow cyclone segregator, electric heater, steam heater.
[ترجمه گوگل]سپس برای نصب نردبان و نرده، جداکننده سیکلون جریان هوا، بخاری برقی، بخاری بخار [ترجمه ترگمان]سپس برای نصب نردبان و handrail، جریان هوا سیکلون segregator، هیتر الکتریکی، بخاری بخار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hold the handrail for safety while coming down the steps.
[ترجمه گوگل]هنگام پایین آمدن از پله ها، نرده را برای ایمنی نگه دارید [ترجمه ترگمان]هنگام پایین آمدن از پله ها، handrail را برای ایمنی نگه دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[عمران و معماری] جانپناه - نرده - دست انداز
انگلیسی به انگلیسی
• bar or railing which acts as a guard or support for the hand (along a platform or stairs) a handrail is a long piece of metal or wood fixed near stairs or high places.
پیشنهاد کاربران
نردۀ راه پله
handrail ( n ) ( h�ndreɪl ) =a long narrow bar that you can hold onto for support, for example when you are going up or down stairs
handrail ( حملونقل درون شهری - جاده ای ) واژه مصوب: دستنرده تعریف: میلۀ بلند چوبی یا پلاستیکی یا فلزی که برای کمک به عبور عابران از پل و بام و ایوان و راهپله بر روی نرده نصب میشود