1. to win handily
به آسانی برنده شدن
2. We're handily placed for the train station.
[ترجمه گوگل]ما به راحتی برای ایستگاه قطار قرار گرفته ایم
[ترجمه ترگمان]به ایستگاه قطار رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She kept the key handily by the back door.
[ترجمه گوگل]کلید را به دست در پشتی نگه داشت
[ترجمه ترگمان]کلید را کنار در عقب نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An additional power switch for the radio is handily located next to the steering wheel.
[ترجمه گوگل]یک کلید برق اضافی برای رادیو به راحتی در کنار فرمان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک کلید قدرت اضافی برای رادیو به آسانی در کنار فرمان فرمان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Perhaps if it hadn't happened so handily by chance, he would have engineered a meeting.
[ترجمه گوگل]شاید اگر اتفاقی به این راحتی رخ نمی داد، او یک جلسه را مهندسی می کرد
[ترجمه ترگمان]شاید اگر تصادفا این اتفاق نمی افتاد، او یک جلسه طراحی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It seemed I could argue and defend handily, and I always loved debating.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که میتوانم به راحتی بحث کنم و دفاع کنم، و همیشه مناظره را دوست داشتم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که من می توانم بحث کنم و از handily دفاع کنم، و همیشه دوست داشتم بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But now, here I was being handily and insolently dismissed as a psychedelic Diplodicus by a gang of callow sub-Generation Xers.
[ترجمه گوگل]اما اکنون، در اینجا، با وقاحت و با وقاحت توسط یک باند از زیر نسل Xers من را به عنوان یک Diplodicus روانگردان رد می کردند
[ترجمه ترگمان]اما حالا، اینجا من استادانه و گستاخانه بودم و به عنوان یک Diplodicus روان گردان توسط گروهی از نسل X نسل X کنار گذاشته شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He handily defeated his challengers.
[ترجمه گوگل]او به راحتی رقبای خود را شکست داد
[ترجمه ترگمان]او به آسانی رقبای خود را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Powerful Barry Silkman's powerful all-rounder should soon be handily placed and once clear will be difficult to beat.
[ترجمه گوگل]همه جانبه قدرتمند بری سیلکمن باید به زودی به راحتی در جای خود قرار گیرد و پس از روشن شدن، شکست دادن آن دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]قدرتمند بری Silkman قدرتمند باید به زودی به آسانی قرار داده شود و زمانی واضح است که شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Feinstein handily defeated Davis in that race, despite a nasty campaign waged by Davis.
[ترجمه گوگل]فاینشتاین بهرغم کمپین بدی که دیویس به راه انداخت، در آن مسابقه، دیویس را شکست داد
[ترجمه ترگمان]در آن مسابقه، Feinstein به آسانی دیویس را شکست داد، علی رغم مبارزه ای که توسط دیویس به راه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Their conclusion: Republican Alf Landon handily would defeat incumbent President Franklin Roosevelt.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری آنها: آلف لاندون جمهوری خواه به راحتی فرانکلین روزولت رئیس جمهور فعلی را شکست خواهد داد
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن ها: Alf جمهوری خواه به آسانی رئیس جمهور فعلی (فرانکلین روزولت)را شکست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The telephone, clock, and radio were handily located by the patients bedside.
[ترجمه گوگل]تلفن، ساعت و رادیو به راحتی در کنار بالین بیماران قرار داشت
[ترجمه ترگمان]تلفن، ساعت، و رادیو به راحتی توسط کنار بس تر بیمار قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Handily, the research suggests an optimal method for successfully swatting a fly.
[ترجمه گوگل]به طور دستی، این تحقیق یک روش بهینه را برای کوبیدن موفقیت آمیز مگس پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]handily، این تحقیق روشی بهینه را برای زدن موفقیت آمیز یک مگس نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They won the first two games handily, and today they get 10 - 23 Memphis.
[ترجمه گوگل]آنها دو بازی اول را به راحتی بردند و امروز 10 - 23 ممفیس را بدست آوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها دو بازی اول را استادانه بردند، و امروز آن ها ۱۰ تا ۲۳ ممفیس پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید