کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در دیگر زمینه ها برای اشاره به شرایطی که فرد یا گروهی نسبت به دیگران در موقعیت کمتری قرار دارد، گسترش یافت.
... [مشاهده متن کامل]
### ریشه تاریخی
در قرن ۱۷ میلادی در انگلیس، نوعی بازی به نام "Handicap" وجود داشت که به یک رقابت یا معامله تجاری مشابه بود. در این بازی، دو نفر به تبادل کالاها و اجناس می پرداختند و یک شخص سوم، که به عنوان داور یا میانجی عمل می کرد، اختلافات و ارزش ها را تنظیم می کرد تا رقابت برای هر دو طرف منصفانه باشد. این شخص سوم به طور معمول پولی در صندوق می انداخت تا جبران اختلافات یا نابرابری ها را به عهده بگیرد.
اما مفهوم "handicap" به ویژه در زمینه مسابقات اسب دوانی به شکلی متفاوت رشد کرد. در این مسابقات، برای برابری رقابت ها، اسب هایی که سرعت و قدرت بیشتری داشتند، بایستی بار یا وزنی اضافی حمل می کردند تا شانس برنده شدن برای دیگر اسب ها افزایش یابد. در حقیقت، اصطلاح "handicap" به اضافه کردن وزنی اضافی برای اسب قوی تر اشاره داشت تا شرایط رقابت برای اسب های ضعیف تر نیز برابر شود.
### مفهوم امروزی
این مفهوم بعدها به زمینه های دیگر زندگی اجتماعی و ورزش های مختلف گسترش یافت. در حال حاضر، "handicap" به طور کلی به معنای محدودیت یا ناتوانی است که ممکن است فرد را در انجام کارهای روزمره یا در رقابت با دیگران محدود کند. این ممکن است شامل نقص های جسمی، ذهنی یا اجتماعی باشد که به طور غیرمستقیم مانع از برابری فرد با دیگران می شود.
در بسیاری از رشته های ورزشی و حتی بازی های رقابتی، "handicap" به عنوان ابزاری برای تنظیم و برقراری تساوی در مسابقات استفاده می شود. به طور مثال، در گلف یا تنیس، "handicap" به عنوان نمره ای اضافی برای فردی که در سطح پایین تری از مهارت قرار دارد، تعیین می شود تا رقابت برابر و جذاب تر باشد. به این ترتیب، یک فرد با مهارت پایین تر شانس بیشتری برای برنده شدن پیدا می کند.
### مثال ها:
- ورزش: در گلف، هر بازیکن "handicap" دارد که به عنوان شاخصی از توانایی های او شناخته می شود. به عنوان مثال، اگر کسی دارای handicap 10 باشد، به این معنی است که او نسبت به فردی که handicap کمتری دارد، کمی کمتر موفق است.
- زندگی اجتماعی: هنگامی که از "handicap" در زندگی روزمره صحبت می شود، ممکن است به شرایطی اشاره کند که فرد به دلیل معلولیت یا شرایط خاص زندگی قادر به رقابت یا مشارکت کامل در فعالیت ها نباشد.
در مجموع، مفهوم "handicap" به طور کلی به شرایطی اطلاق می شود که فرد یا گروهی را از برابری با دیگران در رقابت یا مشارکت محدود می کند، اما در برخی موارد می تواند فرصتی برای رفع نابرابری ها فراهم کند تا رقابت ها منصفانه تر شوند.
### عبارات رایج با "handicap":
1. He has a physical handicap, but it doesn't stop him from playing sports.
او یک معلولیت فیزیکی دارد، اما این مانع از آن نمی شود که در ورزش ها شرکت کند.
2. The race was set up with a handicap to ensure all horses had a fair chance.
مسابقه با یک "handicap" تنظیم شد تا اطمینان حاصل شود که همه اسب ها شانس برابر دارند.
3. She overcame many handicaps in her life to become successful.
او موانع زیادی را در زندگی خود پشت سر گذاشت تا موفق شود.
4. His handicap was a challenge, but he faced it with determination.
محدودیت او یک چالش بود، اما او با اراده با آن روبه رو شد.
5. He was born with a slight handicap, but it never held him back.
او با یک معلولیت خفیف به دنیا آمد، اما هیچ گاه مانع او نشد.
6. There are various support programs for people with handicaps.
برنامه های حمایتی مختلفی برای افراد با معلولیت وجود دارد.
7. She plays tennis with a handicap to level the competition.
او با "handicap" تنیس بازی می کند تا رقابت برابر باشد.
8. I admire how she doesn’t let her handicap define her.
من تحسین می کنم که چگونه او اجازه نمی دهد که معلولیتش او را تعریف کند.
9. The city has improved its infrastructure to make it more accessible for people with handicaps.
شهر زیرساخت های خود را بهبود داده تا برای افراد با معلولیت ها قابل دسترسی تر شود.
10. He has a mental handicap that affects his learning ability.
او یک معلولیت ذهنی دارد که بر توانایی یادگیری اش تاثیر می گذارد.
### مکالمه با "handicap":
#### مکالمه در مورد مسابقات اسب دوانی:
- A: Why does this horse have a weight penalty?
چرا این اسب جریمه وزنی دارد؟
- B: It's a handicap. It’s designed to level the playing field for all the horses.
این یک "handicap" است. هدف آن این است که شرایط رقابت برای همه اسب ها برابر شود.
#### مکالمه در مورد معلولیت ها:
- A: How does he manage to play basketball with his handicap?
او چگونه با معلولیتش بسکتبال بازی می کند؟
- B: He uses special equipment and has a great team that supports him.
او از تجهیزات ویژه استفاده می کند و تیم فوق العاده ای دارد که از او حمایت می کند.
chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
### ریشه تاریخی
در قرن ۱۷ میلادی در انگلیس، نوعی بازی به نام "Handicap" وجود داشت که به یک رقابت یا معامله تجاری مشابه بود. در این بازی، دو نفر به تبادل کالاها و اجناس می پرداختند و یک شخص سوم، که به عنوان داور یا میانجی عمل می کرد، اختلافات و ارزش ها را تنظیم می کرد تا رقابت برای هر دو طرف منصفانه باشد. این شخص سوم به طور معمول پولی در صندوق می انداخت تا جبران اختلافات یا نابرابری ها را به عهده بگیرد.
اما مفهوم "handicap" به ویژه در زمینه مسابقات اسب دوانی به شکلی متفاوت رشد کرد. در این مسابقات، برای برابری رقابت ها، اسب هایی که سرعت و قدرت بیشتری داشتند، بایستی بار یا وزنی اضافی حمل می کردند تا شانس برنده شدن برای دیگر اسب ها افزایش یابد. در حقیقت، اصطلاح "handicap" به اضافه کردن وزنی اضافی برای اسب قوی تر اشاره داشت تا شرایط رقابت برای اسب های ضعیف تر نیز برابر شود.
### مفهوم امروزی
این مفهوم بعدها به زمینه های دیگر زندگی اجتماعی و ورزش های مختلف گسترش یافت. در حال حاضر، "handicap" به طور کلی به معنای محدودیت یا ناتوانی است که ممکن است فرد را در انجام کارهای روزمره یا در رقابت با دیگران محدود کند. این ممکن است شامل نقص های جسمی، ذهنی یا اجتماعی باشد که به طور غیرمستقیم مانع از برابری فرد با دیگران می شود.
در بسیاری از رشته های ورزشی و حتی بازی های رقابتی، "handicap" به عنوان ابزاری برای تنظیم و برقراری تساوی در مسابقات استفاده می شود. به طور مثال، در گلف یا تنیس، "handicap" به عنوان نمره ای اضافی برای فردی که در سطح پایین تری از مهارت قرار دارد، تعیین می شود تا رقابت برابر و جذاب تر باشد. به این ترتیب، یک فرد با مهارت پایین تر شانس بیشتری برای برنده شدن پیدا می کند.
### مثال ها:
- ورزش: در گلف، هر بازیکن "handicap" دارد که به عنوان شاخصی از توانایی های او شناخته می شود. به عنوان مثال، اگر کسی دارای handicap 10 باشد، به این معنی است که او نسبت به فردی که handicap کمتری دارد، کمی کمتر موفق است.
- زندگی اجتماعی: هنگامی که از "handicap" در زندگی روزمره صحبت می شود، ممکن است به شرایطی اشاره کند که فرد به دلیل معلولیت یا شرایط خاص زندگی قادر به رقابت یا مشارکت کامل در فعالیت ها نباشد.
در مجموع، مفهوم "handicap" به طور کلی به شرایطی اطلاق می شود که فرد یا گروهی را از برابری با دیگران در رقابت یا مشارکت محدود می کند، اما در برخی موارد می تواند فرصتی برای رفع نابرابری ها فراهم کند تا رقابت ها منصفانه تر شوند.
### عبارات رایج با "handicap":
او یک معلولیت فیزیکی دارد، اما این مانع از آن نمی شود که در ورزش ها شرکت کند.
مسابقه با یک "handicap" تنظیم شد تا اطمینان حاصل شود که همه اسب ها شانس برابر دارند.
او موانع زیادی را در زندگی خود پشت سر گذاشت تا موفق شود.
محدودیت او یک چالش بود، اما او با اراده با آن روبه رو شد.
او با یک معلولیت خفیف به دنیا آمد، اما هیچ گاه مانع او نشد.
برنامه های حمایتی مختلفی برای افراد با معلولیت وجود دارد.
او با "handicap" تنیس بازی می کند تا رقابت برابر باشد.
من تحسین می کنم که چگونه او اجازه نمی دهد که معلولیتش او را تعریف کند.
شهر زیرساخت های خود را بهبود داده تا برای افراد با معلولیت ها قابل دسترسی تر شود.
او یک معلولیت ذهنی دارد که بر توانایی یادگیری اش تاثیر می گذارد.
### مکالمه با "handicap":
#### مکالمه در مورد مسابقات اسب دوانی:
چرا این اسب جریمه وزنی دارد؟
این یک "handicap" است. هدف آن این است که شرایط رقابت برای همه اسب ها برابر شود.
#### مکالمه در مورد معلولیت ها:
او چگونه با معلولیتش بسکتبال بازی می کند؟
او از تجهیزات ویژه استفاده می کند و تیم فوق العاده ای دارد که از او حمایت می کند.