handcart

/ˈhændkɑːrt//ˈhændkɑːt/

معنی: چرخ دستی، ارابه دستی
معانی دیگر: گاری دستی (دوچرخه که یک نفر آن را می کشد)، چر  دستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, often two-wheeled cart drawn or pushed by hand.
مشابه: cart

جمله های نمونه

1. Our old handcart rattled over the street.
[ترجمه گوگل]گاری دستی قدیمی ما در خیابان می چرخید
[ترجمه ترگمان]handcart دستی ما در خیابان به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His handcart is still rattling along though it was oiled yesterday.
[ترجمه گوگل]گاری دستی او هنوز در حال چرخش است، اگرچه دیروز روغن کاری شده بود
[ترجمه ترگمان]صدای handcart هنوز به گوش می رسید گو اینکه دیروز روغن کاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I dived behind a handcart and came up with my automatic in my hand.
[ترجمه گوگل]پشت گاری دستی شیرجه زدم و خودکارم را در دست گرفتم
[ترجمه ترگمان]من پشت یک ارابه دستی شیرجه زدم و با دست اتوماتیک روی دستم بالا رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Round the corner he came, pushing his handcart with balloons flying high.
[ترجمه گوگل]دور گوشه آمد و گاری دستی اش را با بادکنک هایی که در بالا پرواز می کردند هل داد
[ترجمه ترگمان]در گوشه اتاق به راه افتاد و handcart را که در هوا پرواز می کرد فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He gave McMenamy a red two-wheeled handcart and unsnapped the protective strap on his holster.
[ترجمه گوگل]او یک گاری دستی دو چرخ قرمز به مک‌منامی داد و بند محافظ روی جلدش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]او یک handcart قرمز رنگ را به McMenamy داد و تسمه محافظ on را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The circuit breaker replacement is extremely simple, handcart interchangeability good.
[ترجمه گوگل]تعویض کلید مدار بسیار ساده است، قابلیت تعویض گاری دستی خوب است
[ترجمه ترگمان]جایگزینی برای تعویض به شدت ساده است، یک ارابه دستی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He used a handcart to carry the rocks away.
[ترجمه گوگل]او از گاری دستی برای حمل سنگ ها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک ارابه دستی برای بردن سنگ ها استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. See for self : handcart fly to the utility pole!
[ترجمه گوگل]خودتان ببینید: گاری دستی به سمت قطب ابزار پرواز کنید!
[ترجمه ترگمان]خود را برای خود نگاه کنید: ارابه دستی به قطب منفعت پرواز می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My elder brother and I loaded the handcart with wheat and pulled it home.
[ترجمه گوگل]من و برادر بزرگم گاری دستی را با گندم بار کردیم و به خانه بردیم
[ترجمه ترگمان]و من و برادر بزرگ ترم handcart را با گندم پر کردیم و آن را به خانه آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And in these minibus, two handcart occupied 70 % above again, general car besides poorer.
[ترجمه گوگل]و در این مینی بوس، دو گاری دستی دوباره 70 درصد بالاتر را اشغال کردند، ماشین عمومی علاوه بر فقیرتر
[ترجمه ترگمان]در این مینی بوس، دو ارابه دستی ۷۰ % بالا را اشغال کردند، ماشین عمومی علاوه بر فقیرتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although the wooden handcart is rough, it is very practical.
[ترجمه گوگل]اگرچه گاری دستی چوبی خشن است، اما بسیار کاربردی است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این ارابه دستی ناهموار است، اما بسیار عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Belt plugging turn protection handcart and grounding switch electrically operated with one button.
[ترجمه گوگل]گاری دستی محافظ چرخش و سوئیچ اتصال به تسمه که به صورت الکتریکی با یک دکمه کار می کند
[ترجمه ترگمان]handcart های حفاظت از کمربند و کلیدهای پایه، به طور الکتریکی با یک دکمه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use a suitable handcart designed for cylinder movement.
[ترجمه گوگل]از گاری دستی مناسبی که برای حرکت سیلندر طراحی شده است استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک ارابه دستی مناسب برای حرکت سیلندر استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Potter and Redskin Joe had a handcart, from which they took a blanket, a rope and two spades. Then they began to open the grave.
[ترجمه گوگل]پاتر و جو سرخ پوست یک گاری دستی داشتند که از آن یک پتو، یک طناب و دو بیل برداشتند سپس شروع به باز کردن قبر کردند
[ترجمه ترگمان]پاتر و Redskin هم یک گاری دستی داشتند که یک پتو و یک طناب و دو پیک همراه داشتند سپس شروع به باز کردن قبر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ دستی (اسم)
barrow, wheelbarrow, handwheel, handcart

ارابه دستی (اسم)
handcart, hand truck, pushcart

تخصصی

[عمران و معماری] چرخ دستی حمل

انگلیسی به انگلیسی

• cart that is pushed or pulled by hand
a handcart is a small two-wheeled cart which is pushed or pulled along and is used for transporting goods.

پیشنهاد کاربران

بپرس