handbag

/ˈhændˌbæɡ//ˈhændbæɡ/

کیف زنانه، ساک، کیف دستی، کیف سفری، کیف دستی خانم ها کیف دستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bag or similar receptacle, used usu. by women to carry small personal articles and necessities; purse.
مشابه: pocketbook, purse

(2) تعریف: a small piece of luggage; grip.
مشابه: tote

جمله های نمونه

1. a mesh handbag
کیف دستی (زنانه) توری

2. The girl bought a nice handbag.
[ترجمه گوگل]دختر یک کیف دستی خوب خرید
[ترجمه ترگمان]دختره کیف دستی قشنگی خریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Will you please remove your handbag from the seat?
[ترجمه گوگل]لطفا کیف دستی خود را از روی صندلی بردارید؟
[ترجمه ترگمان]میشه کیف دستی تون رو از روی صندلی بردارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Julie opened her handbag and took out her purse.
[ترجمه گوگل]جولی کیف دستی اش را باز کرد و کیفش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]جولی کیفش را باز کرد و کیفش را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her purse was stolen from her handbag.
[ترجمه گوگل]کیف او را از کیفش دزدیدند
[ترجمه ترگمان]کیفش از کیفش دزدیده شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was rummaging in her handbag for her keys.
[ترجمه گوگل]او در کیف دستی‌اش جست‌وجو می‌کرد تا کلیدهایش را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]داشت کیفش را زیر و رو می کرد تا کلید هاش را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thief snatched her handbag and ran.
[ترجمه گوگل]دزد کیف دستی او را ربود و فرار کرد
[ترجمه ترگمان]دزد کیف دستی اش را برداشت و فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This handbag is made of superior leather.
[ترجمه گوگل]این کیف دستی از چرم برتر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این کیف دستی از چرم برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mugger grabbed her handbag as she was walking across the park.
[ترجمه گوگل]یک دزدگیر کیف دستی او را در حالی که در پارک قدم می زد، گرفت
[ترجمه ترگمان]یک دزد کیف دستی او را که در پارک قدم می زد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She whacked him with her handbag.
[ترجمه گوگل]با کیف دستی اش او را کوبید
[ترجمه ترگمان]با کیف دستی اش ضربه ای به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She whopped him with her handbag.
[ترجمه گوگل]او را با کیف دستی‌اش شکست
[ترجمه ترگمان]با کیف دستی اش ضربه ای به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She took her hairbrush from her handbag and began to brush her hair.
[ترجمه گوگل]برس موش را از کیفش درآورد و شروع به برس زدن موهایش کرد
[ترجمه ترگمان]سرش را از کیف دستی اش بیرون آورد و شروع به شانه زدن به موهایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Traditional handbag makers are injecting more fun into their designs.
[ترجمه گوگل]سازندگان کیف های دستی سنتی سرگرمی بیشتری را به طرح های خود تزریق می کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در کیف دستی سنتی زندگی می کنند، بیش از پیش به طراحی های خود می خندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How can you tell a fake Vuitton handbag from the real thing?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان کیف دستی ویتون تقلبی را از واقعی تشخیص داد؟
[ترجمه ترگمان]از کجا می تونی یه کیف دستی تقلبی رو از یه چیز واقعی تعریف کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• woman's purse, small bag; small light traveling bag carried by hand, carryon
be a assaulted by a woman
handbags are small bags which many women carry with them and use to keep things like their money and diaries in.

پیشنهاد کاربران

handbag ( n ) ( h�ndb�ɡ ) ( also purse, pocketbook ) =a small bag for money, keys, etc. , carried especially by women
handbag
handbag ( British )
purse ( American )
a bag for money, keys, etc. , used especially by women ( in Bititish )
کیف دستی زنانه
کیف دستی

بپرس