hand to mouth

/ˈhændtəˈmaʊθ//hændtumaʊθ/

بخور و نمیر، به قدر سد جوع، دست بدهان، محتاج، گنجشک روزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: offering or providing only the barest necessities.

- Her wages allowed only a hand-to-mouth existence.
[ترجمه Negar] دستمزدش تنها کفاف یه زندگی بخور و نمیر رو میده
|
[ترجمه گوگل] دستمزد او فقط امکان وجود دست به دهان را می داد
[ترجمه ترگمان] دست مزد او فقط به وجود یک دست اجازه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his hand-to-mouth income would preclude marriage
درآمد بخور و نمیر به او اجازه ی زن گرفتن نمی داد.

2. We lived from hand to mouth, never knowing where the next meal was coming from.
[ترجمه گوگل]ما از دست به دهان زندگی می کردیم و هرگز نمی دانستیم وعده غذایی بعدی از کجا می آید
[ترجمه ترگمان]ما از یک دست تا دهان زندگی می کردیم و نمی دانستیم که غذای بعدی از کجا می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Teacher To live from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]معلم برای زندگی از دست به دهان
[ترجمه ترگمان]معلم برای زندگی کردن از دست به دهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He lived from hand to mouth making instant resolves every time he opened his mail.
[ترجمه گوگل]او از دستی به دهان دیگر زندگی می کرد و هر بار که نامه خود را باز می کرد، تصمیمات فوری می گرفت
[ترجمه ترگمان]هر بار که he را باز می کرد، دست به دهان می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They live hand to mouth and get no pension or help off the state.
[ترجمه گوگل]آنها دست به دهان زندگی می کنند و هیچ بازنشستگی یا کمکی از دولت دریافت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دست به دهان می گذارند و هیچ مستمری دریافت نمی کنند و یا به دولت کمک نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They live respectably from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]آنها از دست تا دهان با احترام زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو تن به نحو آبرومندی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They lived form hand to mouth.
[ترجمه گوگل]آنها دست به دهان زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها دست به دست هم دادند تا دهانشان را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They always lived from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]آنها همیشه از دست به دهان زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]همیشه از دست دادن به دهان زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the old days they lived from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]در قدیم آنها از دست به دهان زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم از دست به دهان زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He lived from hand to mouth because of his incapacity to work.
[ترجمه گوگل]او به دلیل ناتوانی در کار دست به دهان زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او به دلیل عدم صلاحیت خود در کار، از دست تا دهان زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During the famine the people lived from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]در زمان قحطی مردم دست به دهان زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]در مدت قحطی، مردم از دست تا دهان زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They live from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]آنها از دست به دهان زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان] اونا از دست دادن به دهان زندگی میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In early days, many people live from hand to mouth.
[ترجمه گوگل]در روزهای اولیه، بسیاری از مردم از دست به دهان زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]در روزه ای اول، بسیاری از مردم از دست تا دهان زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These people live from hand to mouth on berries and roots.
[ترجمه گوگل]این افراد از دست تا دهان روی توت ها و ریشه ها زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]این افراد از دست تا دهان بر روی توت ها و ریشه ها زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a hand-to-mouth existence is a way of life in which you have hardly enough food or money to live on.

پیشنهاد کاربران

همانطور که دوستان به درستی فرمودند با اصطلاح دستش به دهنش می رسه در زبان فارسی که به معنی کسی است که وضع مالی خوبی داره کاملا متفاوته .
having only just enough money to live
صفت
پول یا درآمد به اندازه بخور و نمیر
Low wages mean a hand - to - mouth existence for many people.
The artist’s hand - to - mouth lifestyle was a source of inspiration for her work.
...
[مشاهده متن کامل]

She was tired of living a hand - to - mouth existence and wanted to find a more stable job.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hand-to-mouth
بخور و نمیر
با درآمد بخور و نمیر زندگی کردن�با دستمزد ( روزانه ) کم زندگی کردن
I live a hand to mouth life
با حقوق بخور نمیر زندگی را میچرخانم

بپرس