hand to hand

/ˈhændtəˈhænd//hændtuhænd/

(نبرد) تن به تن، (کتک کاری) دست به یقه، نزدیک، دست بدست یکدیگر، مجاور، دردسترس، دست به یقه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: involving physical contact between opponents, as in military combat.

جمله های نمونه

1. a hand-to-hand combat among the trench's defenders and the attackers
نبرد تن به تن بین مدافعان سنگر و مهاجمان

2. a bloody hand-to-hand combat
نبرد تن به تن خونین

3. every night he relived that hand-to-hand combat
هر شب خاطرات آن جنگ تن به تن در ذهنش زنده می شد.

4. Our soldiers bravely fought hand to hand with the enemy.
[ترجمه گوگل]سربازان ما شجاعانه تن به تن با دشمن جنگیدند
[ترجمه ترگمان]سربازان ما شجاعانه با دشمن دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Buckets of water were passed from hand to hand to put the fire out.
[ترجمه گوگل]سطل‌های آب از دست به دست دیگر می‌گشتند تا آتش خاموش شود
[ترجمه ترگمان]buckets آب از دستش به سوی آتش دراز شده بودند تا آتش را خاموش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was passed from hand to hand.
[ترجمه گوگل]او از این دست به دست دیگر منتقل شد
[ترجمه ترگمان]دستش را به طرف من دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In hand to hand combat it would take two, perhaps three, androids to subdue just one of them.
[ترجمه گوگل]در نبرد تن به تن، دو، شاید سه اندروید لازم است تا تنها یکی از آنها را تحت سلطه خود درآورند
[ترجمه ترگمان]در دست مبارزه تن به تن، دو، شاید سه چیز را به عهده گرفت تا یکی از آن ها را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finance is the art of passing currency from hand to hand until it finally disappears.
[ترجمه گوگل]امور مالی هنر انتقال ارز از دستی به دست دیگر است تا زمانی که در نهایت ناپدید شود
[ترجمه ترگمان]دارایی، هنر انتقال پول از دست به دست است تا اینکه بالاخره ناپدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A book that has been passed from hand to hand, from friend to friend, since it first appeared in small bookshops across America.
[ترجمه گوگل]کتابی که از زمانی که برای اولین بار در کتابفروشی های کوچک در سراسر آمریکا ظاهر شد، دست به دست، از دوستی به دوست دیگر منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]یک کتاب که از دست به دست دیگر از دوست به دوست داده شده است، از زمانی که اولین بار در bookshops کوچک در سراسر آمریکا ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Living in America - hand to hand, across the nation.
[ترجمه گوگل]زندگی در آمریکا - دست به دست، در سراسر کشور
[ترجمه ترگمان]زندگی کردن در آمریکا - دست به دست، در سراسر کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jews passed the store hand to hand up the gangway.
[ترجمه گوگل]یهودیان از دست فروشگاه عبور کردند تا باند را تحویل دهند
[ترجمه ترگمان]یهودیان دست خود را به طرف راهرو دراز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They lifted earth in baskets, passed bricks from hand to hand and dragged heavy stones with ropes over their shoulders.
[ترجمه گوگل]آنها خاک را در سبدها بلند می کردند، آجرها را از دست به دست می گذراندند و سنگ های سنگین را با طناب روی شانه های خود می کشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خاک را در سبد گذاشتند، آجر از دست به دست دادند و سنگ سنگین را از روی شانه های خود کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My acquaintances passed a brown bottle from hand to hand.
[ترجمه گوگل]آشنایان من یک بطری قهوه ای رنگ را دست به دست می کردند
[ترجمه ترگمان]دوستان من یک بطری قهوه ای از دست به دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Off to our left, we could see the artillery pieces. At that point, they were fighting hand to hand.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ ما می‌توانستیم قطعات توپخانه را ببینیم در آن لحظه آنها تن به تن با هم می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]به سمت چپ ما، می توانستیم توپ های آتشبار را ببینیم در این لحظه آن ها دست به دست هم دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a hand-to-hand fight is one in which people are fighting very close together, with their hands or knives.

پیشنهاد کاربران

تن به تن مثلاً نبرد تن به تن: hand to hand combat
In Gaza, Israel has faced the bitter reality of its army being unable to engage in hand - to - hand combat with Hamas fighters.
در غزه اسرائیل با واقعیت تلخ ناتوانی ارتش اش در درگیر شدن در نبرد تن به تن با رزمندگان حماس روبرو شده است.

بپرس