hand in glove

/ˈhændɪnˈɡləv//hændɪnɡlʌv/

در همکاری و همدلی کامل، کاملا متوافق، glove and hand خیلی صمیمی، خیلی نزدیک، دوست یک دل ویکزبان، دوست همراز

جمله های نمونه

1. He was found to be hand in glove with the enemy.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که دست در دست دشمن است
[ترجمه ترگمان]پیدا بود که با دشمن دست و پنجه نرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The terrorists are working hand in glove with the drug traffickers.
[ترجمه fasdi] تروریستها با قاچاقچیان مواد مخدر هم دست هستند
|
[ترجمه گوگل]تروریست ها دست به دست هم با قاچاقچیان مواد مخدر کار می کنند
[ترجمه ترگمان]تروریست ها با قاچاقچیان مواد مخدر دست به دست هم در دستکش کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The UN inspectors work hand in glove with the Western intelligence agencies.
[ترجمه گوگل]بازرسان سازمان ملل متحد با سازمان های اطلاعاتی غربی همکاری می کنند
[ترجمه ترگمان]بازرسان سازمان ملل با نهاده ای اطلاعاتی غربی دست به دست در دستکش کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All night long the thought of his being hand in glove with Harry Martin had lingered at the back of her mind.
[ترجمه گوگل]تمام شب فکر دستکش بودن او با هری مارتین در پشت ذهن او باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]تمام شب فکر دست او در دستکش با هری مارتین در پشت سرش درنگ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This statement fits hand in glove with the Corinthian assertions in 6: 12-
[ترجمه گوگل]این بیان با اظهارات قرنتی در 6: 12 مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]این عبارت با استفاده از عبارات قرنتیان در ۶: ۱۲ به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Temperamentally and ideologically, the two men fit hand in glove.
[ترجمه گوگل]از نظر خلقی و ایدئولوژیکی، این دو مرد دست به دست هم می‌دهند
[ترجمه ترگمان]temperamentally و ideologically دو مرد با دستکش دست به دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has all along worked hand in glove with Jack.
[ترجمه گوگل]او در تمام طول مدت دست در دستکش با جک کار کرده است
[ترجمه ترگمان] اون همیشه با \"جک\" تو یه دستکش کار می کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hand in glove with our rivals.
[ترجمه گوگل]او دست به دست رقبای ما زد
[ترجمه ترگمان]با رقیب ما دستکش دست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They work hand in glove with guys like Croft.
[ترجمه گوگل]آنها دست در دستکش با افرادی مانند کرافت کار می کنند
[ترجمه ترگمان]اونا با افرادی مثل کرافت تو دستکش کار میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can Buddy and Charles work hand in glove?
[ترجمه گوگل]آیا بادی و چارلز می توانند دست در دست هم کار کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا رفیق و چارلز در دستکش کار می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They worked together hand in glove.
[ترجمه گوگل]دست در دست هم با هم کار کردند
[ترجمه ترگمان]با هم دست در دستکش کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The local police are working hand in glove with the FBI to find the bank robbers.
[ترجمه گوگل]پلیس محلی دست در دست FBI برای یافتن سارقان بانک کار می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس محلی با اف بی آی هم کاری می کند تا دزد بانکی را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The workers in our group always work hand in glove, so we are so quick.
[ترجمه گوگل]کارگران گروه ما همیشه دست در دست کار می کنند، بنابراین ما خیلی سریع هستیم
[ترجمه ترگمان]کارگران در گروه ما همیشه دست در دستکش کار می کنند، بنابراین ما خیلی سریع عمل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drug trafficking goes hand in glove with other sorts of crime.
[ترجمه گوگل]قاچاق مواد مخدر با انواع دیگر جرایم همراه است
[ترجمه ترگمان]قاچاق مواد مخدر با انواع جرائم دیگر دست به دست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

working together, often to do something dishonest
کار کردن با هم، اغلب برای انجام کاری غیر صادقانه
It was rumoured at the time that some of the gangs were working hand in glove with the police.
...
[مشاهده متن کامل]

The new software and hardware work hand in glove to provide a seamless user experience.
The sales and marketing teams work hand in glove to promote the company’s products.
The two musicians work hand in glove to create beautiful music together.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/hand-in-glove
دستشون تو یه کاسه باشه
in close collusion or association.
"they were working hand in glove with our enemies"
دست به یکی کردن
تبانی کردن
معادل فارسیش میشه دستشون تو یه کاسه است
They were hand in glove with the refree
اونا با داور دستشون تو یه کاسه بود
همکاری و همدلی به ویژه در کار غیرقانونی

بپرس