hand held

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: small or light enough to be operated while held in the hand.

- a hand-held mixer
[ترجمه گوگل] یک میکسر دستی
[ترجمه ترگمان] یه مخلوط کن دستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. handheld) a computer that is small enough to be held in the hand and allows input of data with a keyboard or stylus.

- He bought the latest handheld.
[ترجمه گوگل] او آخرین مدل دستی را خرید
[ترجمه ترگمان] آخرین handheld رو خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Farm Site Mate is the new handheld mapping package from Farm Works.
[ترجمه گوگل]Farm Site Mate بسته جدید نقشه برداری دستی از Farm Works است
[ترجمه ترگمان]همسر یابی سایت مزرعه یک بسته نقشه برداری دستی جدید از آثار کشاورزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Newton has always been positioned as a handheld communications device.
[ترجمه گوگل]نیوتن همیشه به عنوان یک وسیله ارتباطی دستی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]نیوتن همیشه به عنوان ابزار ارتباطی دستی جای گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If I touch the handheld stimulator to the back of my hand, I feel a slight tingle.
[ترجمه گوگل]اگر محرک دستی را به پشت دستم لمس کنم، احساس سوزش خفیفی می کنم
[ترجمه ترگمان]اگه بخوام تحریک کننده دستی رو لمس کنم حس خارش خفیفی بهم دست میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With Pocket Excel on the same handheld, he can access other records that he currently keeps on spreadsheets.
[ترجمه گوگل]با Pocket Excel در همان صفحه دستی، او می تواند به سایر رکوردهایی که در حال حاضر در صفحات گسترده نگهداری می کند دسترسی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از دوربین Excel در همان دستی، او می تواند به سوابق دیگری دسترسی داشته باشد که در حال حاضر به صفحات گسترده خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the handheld device might solve the most pressing problem of the internet age: how to get developing countries online.
[ترجمه گوگل]اما دستگاه دستی ممکن است مهم ترین مشکل عصر اینترنت را حل کند: نحوه آنلاین کردن کشورهای در حال توسعه
[ترجمه ترگمان]اما دستگاه دستی ممکن است مهم ترین مشکل عصر اینترنت را حل کند: چگونه کشورهای در حال توسعه را به صورت آنلاین به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. JTRS Handheld Manpack Small Form Fit radio, a multichannel, soldier-mounted radio that can also operate via SRW and WNW.
[ترجمه گوگل]رادیو JTRS Handheld Manpack Small Form Fit، یک رادیو چند کاناله روی سرباز که می تواند از طریق SRW و WNW نیز کار کند
[ترجمه ترگمان]رادیوی بسته جیبی Manpack دستی کوچک، یک رادیوی چند کاناله و یک سرباز سوار که می تواند از طریق SRW و WNW نیز عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Derchak connected my LifeShirt to a handheld unit that stores the recorded data on a compact flash memory card.
[ترجمه گوگل]درچاک LifeShirt من را به یک واحد دستی متصل کرد که داده های ضبط شده را روی یک کارت حافظه فلش فشرده ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]Derchak LifeShirt خود را به یک واحد دستی متصل می کند که داده های ثبت شده را بر روی یک کارت حافظه فلش فشرده ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Handheld long have very sharp Bear paw, to firmly grasp food.
[ترجمه گوگل]دستی طولانی دارای پنجه خرس بسیار تیز است تا غذا را محکم بگیرد
[ترجمه ترگمان]پنجه نرم و درازی دارد که به سختی غذا را به دست می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Consider a handheld with a built-in CSR Bluetooth chipset interfaced to the system using a UART interface.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه دستی با چیپست بلوتوث داخلی CSR را در نظر بگیرید که با استفاده از رابط UART به سیستم متصل شده است
[ترجمه ترگمان]یک دستی را با یک \"بلوتوث\" در ارتباط با سیستم با استفاده از یک رابط UART در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With handheld PC's, the transactions are immediately updated so that job costing and stock valuation is precise and up-to-date.
[ترجمه گوگل]با رایانه های شخصی دستی، معاملات بلافاصله به روز می شوند تا هزینه های شغلی و ارزش گذاری سهام دقیق و به روز باشد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کامپیوترهای دستی، تراکنش ها به سرعت بروز می شوند تا هزینه کار و ارزیابی سهام به طور دقیق و به روز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Water - Resistant Lightweight Digital Handheld Pocket Refractometer!
[ترجمه گوگل]انکسار سنج دیجیتالی دستی و دیجیتالی سبک و مقاوم در برابر آب!
[ترجمه ترگمان]ضد آب و مقاوم در برابر آب با نام Refractometer جیبی دیجیتال!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Once both PRCs are on your PalmOS handheld, all you need to do is run Pippy (I like to move it to a "Programming" Applications category, but this is a small convenience).
[ترجمه گوگل]هنگامی که هر دو PRC روی سیستم عامل PalmOS شما قرار دارند، تنها کاری که باید انجام دهید این است که Pippy را اجرا کنید (من دوست دارم آن را به دسته برنامه‌های «برنامه‌نویسی» منتقل کنم، اما این یک راحتی کوچک است)
[ترجمه ترگمان]زمانی که هر دو prcs روی دوربین PalmOS شما قرار دارند، تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که Pippy را اجرا کنید (من دوست دارم آن را به مقوله \"برنامه نویسی\" حرکت دهم، اما این یک راحتی کوچک است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sony is also launching its handheld PlayStation Vita in the U. S. early next year.
[ترجمه گوگل]سونی همچنین PlayStation Vita دستی خود را در اوایل سال آینده در ایالات متحده عرضه می کند
[ترجمه ترگمان]سونی همچنین پلی استیشن همراه خود را در U راه اندازی می کند اس اوایل سال آینده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most handheld, fixed and mobile appliances will be Internet enabled.
[ترجمه گوگل]اکثر وسایل دستی، ثابت و موبایل به اینترنت فعال خواهند شد
[ترجمه ترگمان]اغلب وسایل دستی، ثابت و متحرک قادر به استفاده از اینترنت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] دستی
[ریاضیات] دستی

انگلیسی به انگلیسی

• portable, able to be held in the hand (manual device)
a hand-held machine is one that is small enough to use or carry in your hand.
small enough to be held in the palm of one's hand (computer or other small appliance)
any item small enough to be held in the hand (such as a camera, computer, etc.)

پیشنهاد کاربران

This term refers to a phone that can be easily held and operated with one hand. It typically implies a smaller and more compact device compared to traditional landline phones.
تلفنی که به راحتی می توان آن را با یک دست نگه داشت و با آن کار کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

معمولاً در مقایسه با تلفن های ثابت سنتی، دستگاه کوچک تر و فشرده تری است.
***********************************************************************************************************
مثال؛
“I prefer using a handheld phone for convenience. ”
A person might say, “I dropped my handheld phone and cracked the screen. ”
Another might ask, “Do you have a handheld phone I can borrow?”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-phone/
طراحی شده برای جاگیری در دست
Hand held camera
Hand held tablet
Hand held devices
hand - held computer = رایانه جیبی ( واژه مصوب )
handheld = جیبی
به معنی "در دست نگهداشتنی" است و "جیبی" کوتاهتر و همچنین دارای تناقضاتی که واژه "دستی" میتواند ایجاد کند نیست. واژه "دستی" در جاهای دیگر مثل ابزار دستی ضد ابزار قدرتی و از این قبیل استفاده میشود.
در پاسخ به فرشید عزیز که توضیح جالبی دادن باید عرض کنم اینطور نیست که دستی اشتباه باشه و جیبی درست باشه همیشه
منظور از دستی یا جیبی اشیا با سایز کوچک و قابل حمل هستند مثل handheld light که میشه چراغ دستی یا چراغ قوه
...
[مشاهده متن کامل]

یا pocket dictionary که میگیم دیکشنری تو جیبی
آرزوی موفقیت برای همه زبان اموزان و زبان دانان

قابل حمل / همراه / دستی
مثال:
Handheld Barcode Scanner ( بارکدخوان همراه )
Handheld Console ( کنسول بازی قابل حمل / کنسول دستی )
Noun - countable :
کامپیوترهای خیلی کوچک دستی که به PDA یا Personal Digital Asisstant معروف هستند.
You can hold in your hand
دستی
He wanna buy a hand held microscope
میخواهم یک میکروسکوپ دستی بخرم
He try to find a hand held camera
او به دنبال دوربین دستی است. ( فرض کنیم چون بیشتر دوربین ها در دست جا میشن )

جیبی ( در فارسی میخوایم بگیم چیزی کوچیکه میگیم در جیب جا میشه نه در دست )
( دستی یعنی چیزی که اتوماتیک نیست )

کف دستی
چیزی که در دست جا بگیرد
دستی
small enough to hold in your hands
handheld calculator
ماشین حساب دستی
با دست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس