hand back

پیشنهاد کاربران

to return ( something ) by handing it to someone
/He handed the letter back ( to her ) without reading it.
I am angry with my friend because he encouraged me to cheat on chemistry exam. when cheating, the teacher notice it, came close and hand my exam paper back to me and tell me: your grade is zero!
از دست دوستم عصبانی هستم چون منو ترغیب کرد که در امتحان شیمی تقلب کنم. موقع تقلب، معلم متوجه شد، اومد نزدیک و برگه امتحانم را داد دستم و گفت: نمرت صفره!
...
[مشاهده متن کامل]

به معنی برگرداندن، پس دادن، برگشت دادن.
my friend handed back my book las week.
دوستم هفته پیش کتابم را پس داد ( برگرداند )

بپرس