hamster

/ˈhæmstər//ˈhæmstə/

معنی: موش بزرگ
معانی دیگر: (جانورشناسی) همستر (نوعی موش صحرایی کاونده و جونده از تیره ی cricetidae که گونه ای از آن به نام mesocricetus auratus در آزمایش های علمی به کار می رود)، موش بزرگ cricetus

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several short-tailed, round-bodied Eurasian rodents that have large cheek pouches, often kept as pets or laboratory animals.

جمله های نمونه

1. The hamster had got through the wire at the front of its cage.
[ترجمه گوگل]همستر از سیم جلوی قفسش عبور کرده بود
[ترجمه ترگمان]همستر جلوی قفسش از سیم وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Was there an effective hamster bait?
[ترجمه گوگل]طعمه همستر موثری وجود داشت؟
[ترجمه ترگمان]طعمه effective بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Therefore, it pays a hungry hamster or a weak deer to miscarry a male-biased litter and retain a female-biased one.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به یک همستر گرسنه یا یک گوزن ضعیف می‌پردازد که یک بستر نر را سقط کند و یک همستر ماده را نگه دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک گوزن گرسنه و یا گوزن ضعیف را برای سقط جنین یک آشغال نر متمایل به مرد و حفظ یک زن مغرضانه - جانبدارانه، پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hamster appears lifeless if disturbed, but returns to normal in about five minutes.
[ترجمه گوگل]همستر اگر مزاحم شود بی جان به نظر می رسد، اما در عرض پنج دقیقه به حالت عادی باز می گردد
[ترجمه ترگمان]hamster در صورت اختلال به نظر می رسد، اما در حدود پنج دقیقه به حالت عادی بازمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Josie's hamster nipped me.
[ترجمه گوگل]همستر جوزی مرا نیش زد
[ترجمه ترگمان]موش Josie گازم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've got two gerbils and a hamster.
[ترجمه گوگل]من دو تا ژربیل و یک همستر دارم
[ترجمه ترگمان]دوتا موش و یک همستر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It all started when she saw a hamster in a pet shop and decided to get another to keep him company.
[ترجمه گوگل]همه چیز از آنجا شروع شد که او یک همستر را در یک فروشگاه حیوانات خانگی دید و تصمیم گرفت همستر دیگری را برای همراهی با او بخرد
[ترجمه ترگمان]همه چیز شروع شد، وقتی که یک همستر رو توی مغازه حیوانات دید و تصمیم گرفت که یه نفر دیگه رو استخدام کنه تا شرکت رو نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My brother had a hamster when we were kids.
[ترجمه گوگل]وقتی ما بچه بودیم برادرم همستر داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودیم برادرم یه همستر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When I took the hamster out of his cage, he nipped me.
[ترجمه گوگل]وقتی همستر را از قفسش بیرون آوردم، او مرا نیش زد
[ترجمه ترگمان]وقتی همستر رو از قفسش بیرون آوردم، منو گاز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A runaway hamster called Sophie takes pride of place where the school rat once roamed.
[ترجمه گوگل]یک همستر فراری به نام سوفی به مکانی که زمانی موش مدرسه در آن پرسه می زد افتخار می کند
[ترجمه ترگمان]یک همستر فراری به نام سوفی، جایی که موش مدرسه ای در آن پرسه می زد، افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Syrian Hamster is nocturnal, usually waking during the evening.
[ترجمه گوگل]همستر سوری شبگرد است و معمولاً در هنگام غروب بیدار می شود
[ترجمه ترگمان]The سوریه شبانه است و معمولا در طول شب بیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wanna know a hamster who talks with an attitude?
[ترجمه گوگل]می خواهید همستری را بشناسید که با نگرش صحبت می کند؟
[ترجمه ترگمان]می خوای یه همستر رو بدونی که با یه رفتار حرف میزنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're like a little hamster trying to be a tiger.
[ترجمه گوگل]شما مانند یک همستر کوچک هستید که سعی می کند یک ببر باشد
[ترجمه ترگمان]تو مثل یه همستر کوچولو هستی که داری سعی می کنی یه ببر باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion The epidemic diarrhea in hamster infants is caused by group B rotavirus.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری اسهال اپیدمی در نوزادان همستر توسط روتاویروس گروه B ایجاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اسهال همه گیر در نوزادان hamster ناشی از گروه B rotavirus است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The distribution of nerve fibers in 60 golden hamster parathyroid glands was observed under the electron microscope.
[ترجمه گوگل]توزیع رشته های عصبی در 60 غده پاراتیروئید همستر طلایی در زیر میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]توزیع فیبرهای عصبی در ۶۰ غدد parathyroid در زیر میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موش بزرگ (اسم)
hamster

تخصصی

[علوم دامی] هامستر ؛ پستاندار بسیار کوچکی به اندازه یک موش و ا زکروه جوندگان

انگلیسی به انگلیسی

• type of small short-tailed rodent native to europe and asia (often kept as a pet)
a hamster is a small rodent similar to a mouse, which is often kept as a pet.

پیشنهاد کاربران

hamster ( n ) ( h�mstər ) =an animal like a large mouse, with large cheeks for storing food. Hamsters are often kept as pets.
hamster
همستر ( انگلیسی: Hamster ) یا کیسه دهان به گروهی از جوندگان گفته می شود که به زیرخانواده موشان تعلق دارد. همسترها ۲۵ گونه دارند که در شش یا هفت سرده دسته بندی شده اند. همستر جانوری پگاه رو است و در طول
...
[مشاهده متن کامل]
روز زیر زمین باقی می ماند تا مورد حمله شکارچیان قرار نگیرد. در طبیعت بیرون این جانور در درجهٔ اول از دانه ها، میوه ها و گیاهان تغذیه می کند و پس از آن گاهی به سراغ حشرات زیر زمین می رود. این جانور دارای جیب دهانی است به گونه ای که تا شانه هایش کشیده شده است و از آن برای جابجایی مواد خوراکی در هنگامی که در پناهگاهش زندگی می کند استفاده می کند.

hamster
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Hamster
🐹🐹 همستر

بپرس