hampered

پیشنهاد کاربران

باز داشته شدن
دچار ممانعت شدن
دچار گیر و دار شدن
مانع شدن
hamper:
hinder or impede the movement or progress of.
to hold back.
صفت یا حالت گذشته ی فعل hamper "مهار شده"
تقریبا مترادف" restrained"