• : تعریف: a hanging, swingable lounge or bed made of canvas or other strong fabric or netting and slung between two trees or other supports.
- We hung the hammock between two trees in the backyard.
[ترجمه ساغر] ما ننو را بین دو درخت در حیاط پشتی آویختیم.
|
[ترجمه Pooya] ما ننو را بین درختان در حیاط میبندیم
|
[ترجمه گوگل] بانوج را بین دو درخت در حیاط خلوت آویزان کردیم [ترجمه ترگمان] دو درخت را بین دو درخت در حیاط پشتی آویزان کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'd love to lie in the hammock all day.
[ترجمه ساغر] من دوست دارم کل روز را در ننو دراز بکشم.
|
[ترجمه گوگل] من دوست دارم تمام روز را در بانوج دراز بکشم [ترجمه ترگمان] من خیلی دوست دارم تمام روز رو روی ننو دراز بکشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He was dozing in the hammock when I called.
[ترجمه گوگل]او در بانوج چرت می زد که زنگ زدم [ترجمه ترگمان]وقتی زنگ زدم او روی ننو چرت می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We anchored the hammock to the tree.
[ترجمه ...] ما تخت را به درخت بستیم
|
[ترجمه گوگل]بانوج را به درخت لنگر انداختیم [ترجمه ترگمان]گهواره را به درخت بستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He tried to still the swaying of the hammock.
[ترجمه محمد صادق حسنی] او سعی کرد که نوسان گهواره را آرام کند
|
[ترجمه گوگل]سعی کرد تاب خوردن بانوج را متوقف کند [ترجمه ترگمان]او سعی کرد که همچنان تاب تحمل گهواره سفری را داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The old man is sleeping in a hammock hanging between two trees.
[ترجمه محمد صادق حسنی] پیرمرد در گهواره ای که به دو درخت آویزان می باشد؛ خوابیده است.
|
[ترجمه گوگل]پیرمرد در بانوج آویزان بین دو درخت خوابیده است [ترجمه ترگمان]پیرمرد در ننو خوابیده و بین دو درخت آویزان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We slung a hammock between two trees.
[ترجمه گوگل]یک بانوج بین دو درخت انداختیم [ترجمه ترگمان]یک ننو بین دو درخت آویزان کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A hammock swings between the two trees.
[ترجمه گوگل]یک بانوج بین دو درخت تاب می خورد [ترجمه ترگمان]یک ننو بین دو درخت تاب می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It looked just like a sailor's hammock made out of toilet paper, cotton wool and string.
[ترجمه گوگل]درست شبیه یک بانوج ملوانی بود که از کاغذ توالت، پشم پنبه و نخ ساخته شده بود [ترجمه ترگمان]مثل ننو به نظر می رسید که از روی کاغذ توالت و نخ پنبه درست شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Filled with relief, I got out of the hammock to greet him.
[ترجمه گوگل]پر از آرامش، از بانوج بیرون آمدم تا به او سلام کنم [ترجمه ترگمان]از جایش بلند شدم و از ننو بیرون آمدم تا به او خوش آمد بگویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is lifted from the hammock to the canoe and his harpoon, food and duffel bag are placed beside him.
[ترجمه گوگل]او را از بانوج به سمت قایق رانی میبرند و زوبین، غذا و کیسهاش را کنارش میگذارند [ترجمه ترگمان]از ننو به قایق و زوبین و food که در کنارش قرار گرفته اند، بلند می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I lay in the swaying hammock.
[ترجمه گوگل]در بانوج تاب خورده دراز کشیدم [ترجمه ترگمان]من روی ننو تاب خوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The hammock she had given up weeks ago; she could not have got out of it if she had got in.
[ترجمه گوگل]بانوجی که هفتهها پیش رها کرده بود اگر وارد می شد نمی توانست از آن خارج شود [ترجمه ترگمان]همان طور که چند هفته پیش از او جدا شده بود، نمی توانست از این مخمصه خلاص شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They sat close together in the hammock, holding hands.
[ترجمه گوگل]آنها نزدیک به هم در بانوج نشستند و دست در دست هم داشتند [ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که دست ها را در دست گرفته بودند کنار هم نشستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That night I lay again in the kitchen hammock with the lights out and everyone else asleep.
[ترجمه گوگل]آن شب دوباره در بانوج آشپزخانه دراز کشیدم و چراغ ها خاموش بود و بقیه خواب بودند [ترجمه ترگمان]آن شب دوباره در ننو دراز کشیدم و چراغ ها را خاموش کردم و همه به خواب رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I dried off, then lounged on a hammock at the poolside.
[ترجمه گوگل]خشک شدم، سپس روی یک بانوج کنار استخر نشستم [ترجمه ترگمان]من خشک شدم و بعد روی تخت سفری کنار استخر لم دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This is a hammock station. You can dangle to wait for the arrival of public transportation.
[ترجمه گوگل]این یک ایستگاه بانوج است می توانید منتظر ورود وسایل حمل و نقل عمومی باشید [ترجمه ترگمان]این یه ایستگاه hammock شما می توانید منتظر ورود حمل و نقل عمومی باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بانوج (اسم)
hammock
تخصصی
[نساجی] سریر کرباسی - تخت یا تخت خوابی که از کرباس یا تور درست شده [] ننو، ننوی شب مانی
انگلیسی به انگلیسی
• hanging bed made of woven rope or canvas and suspended by cords at either end a hammock is a piece of strong cloth which is hung between two supports and used as a bed.
پیشنهاد کاربران
ننو مثال: He walked to the back of the boat, where there was a hammock. او به سمت عقب قایق رفت، جایی که یک ننو وجود داشت.
تصویر hammock را مشاهده کنید. . .
https://en. m. wikipedia. org/wiki/File:Hammock11. jpg
تاب
نوعی جا یا تخت برای خواب که مانند پارچه ای است که دو سر آن را به حایی گره زدند و توی ان می خوایبد. بسیار راحت است و sarawak indonesia استفاده می شود.
یک نوع تخت یا صندلی متحرک؛ننو
ننو: تختخوابی که از تور با ننو درست شده باشد.
نوعی رخت خواب سیار که در جنگل بین دو درخت میبندند و روی ان میخوابند، ننو