hammering


معمارى : چکش کارى

جمله های نمونه

1. hammering can mushroom the peg's head
زدن با چکش سر میخ چوبی را چنبری می کند.

2. they were hammering pieces off a big chunk of ice
آنها با چکش تکه هایی را از یک قطعه ی بزرگ یخ جدا می کردند.

3. i have been hammering away at this dictionary for three years now
اکنون سه سال است که دارم به طور مداوم روی این فرهنگ کار می کنم.

4. through weeks of hard work, they succeeded in hammering out a new constitution
پس از هفته ها کار سخت موفق شدند قانون اساسی تازه ای را از کار دربیاورند.

5. He is hammering a tack into the wall to hang a picture.
[ترجمه گوگل]او در حال کوبیدن یک چوب به دیوار است تا یک عکس آویزان کند
[ترجمه ترگمان]او در حال کوبیدن a به دیوار برای آویزان کردن یک تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The carpenter was hammering in his workshop.
[ترجمه گوگل]نجار در کارگاهش چکش می زد
[ترجمه ترگمان]نجار در کارگاهش مشغول کوبیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Palmer kept hammering away at his report.
[ترجمه گوگل]پالمر مدام گزارش او را زیر سوال می برد
[ترجمه ترگمان]پالمر تو گزارشش به شدت ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were interrupted by a hammering at the door.
[ترجمه گوگل]آنها با چکش درب قطع شدند
[ترجمه ترگمان]صدای ضربه زدن به در قطع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The city took a real hammering during the war.
[ترجمه گوگل]شهر در طول جنگ با چکش واقعی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]این شهر در طول جنگ سختی ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Store cards have taken a hammering in recent years because of their high interest rates.
[ترجمه گوگل]کارت‌های فروشگاهی در سال‌های اخیر به دلیل نرخ‌های سود بالا، مورد توجه قرار گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]کارت های ذخیره در سال های اخیر به دلیل نرخ بالای سود آن ها ضربه زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Builders were still hammering outside the window.
[ترجمه گوگل]سازندگان هنوز بیرون پنجره چکش می زدند
[ترجمه ترگمان]معماران بیرون پنجره هنوز در حال ضربه زدن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Someone was hammering at the door.
[ترجمه گوگل]یک نفر در را چکش می زد
[ترجمه ترگمان]یک نفر داشت به در ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A crowd of reporters was hammering on the door.
[ترجمه گوگل]جمعی از خبرنگاران در را چکش می زدند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی از گزارشگران روی در می کوبیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She kept hammering away at that point all through the meeting.
[ترجمه پویان] او همواره به هدفی محکم در طول جلسه پایبند بود
|
[ترجمه گوگل]او در تمام طول جلسه به آن نقطه نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]او در تمام طول جلسه با ضربه محکمی به آن اشاره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our team took a real hammering in the first half.
[ترجمه گوگل]تیم ما در نیمه اول یک چکش واقعی انجام داد
[ترجمه ترگمان]تیم ما در نیمه اول ضربه سختی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] ضربه، ضربت، چکش کاری

انگلیسی به انگلیسی

• act of striking with hammer; act of hitting or striking repeatedly

پیشنهاد کاربران

بپرس