hammered


(در مورد اشیای فلزی) چکش کاری شده، چکشی

جمله های نمونه

1. he hammered at the government because of the bad economic situation
او مرتبا دولت را به خاطر وضع بد اقتصادی می کوبید.

2. he hammered large blocks of stone into chips
او با چکش قطعات بزرگ سنگ را خرد کرد.

3. he hammered the nail into the wall
او با چکش میخ را به دیوار کوبید.

4. he hammered the table with his fists and demanded his wage
او با مشت بر میز می کوبید و مزد خود را می خواست.

5. i hammered the nail into the wall
با چکش میخ را به دیوار کوبیدم.

6. i held the job and he hammered it
من آن را نگه داشتم و او به آن چکش زد.

7. He hammered the nail in the wood.
[ترجمه گوگل]میخ را در چوب کوبید
[ترجمه ترگمان]به میخی که در چوب فرورفته بود ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stakes are pushed or hammered into the ground and can be used for marking an area, supporting a plant or forming part of a fence.
[ترجمه گوگل]میله ها به زمین فشار داده می شوند و می توانند برای علامت گذاری یک منطقه، حمایت از گیاه یا تشکیل بخشی از حصار استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]خطرات به زمین فشار داده می شوند یا به زمین کوبیده می شوند و می توانند برای علامت گذاری یک ناحیه، حمایت از یک گیاه و یا تشکیل بخشی از حصار استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The workmen sawed and hammered all day.
[ترجمه گوگل]کارگران تمام روز اره و چکش می زدند
[ترجمه ترگمان]کارگران تمام روز را با ضربات چکش می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hammered out the dents in the metal sheet.
[ترجمه گوگل]فرورفتگی های ورق فلزی را چکش زد
[ترجمه ترگمان]He را در ورقه فلزی فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He hammered away at his speech for 3 hours.
[ترجمه گوگل]او به مدت 3 ساعت به سخنرانی خود دست زد
[ترجمه ترگمان]سه ساعت تمام با چکش شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He hammered the nails into the wall.
[ترجمه گوگل]میخ ها را به دیوار کوبید
[ترجمه ترگمان]میخ ها را به دیوار می کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He hammered a huge spoon as the sign of my restaurant.
[ترجمه گوگل]او یک قاشق بزرگ را به عنوان علامت رستوران من چکش کرد
[ترجمه ترگمان]او قاشق بزرگی را به علامت رستوران من کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her latest film has been hammered by the critics.
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او مورد توجه منتقدان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او توسط منتقدان شکسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He hammered the ball into the net.
[ترجمه گوگل]او توپ را به تور کوبید
[ترجمه ترگمان]توپ را به تور کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی، واژه ها و عبارت های بسیار زیادی برای توصیف حالت "مستی" وجود دارد که هر کدام بار معنایی، سطح شدت و منشأ متفاوتی دارند. در اینجا به برخی از مهم ترین و رایج ترین آن ها همراه با علت نامگذاری و معادل فارسی آن ها ( بدون آوانویسی لاتین ) پرداخته می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🍷 1. Drunk
- معنی فارسی: مست
- علت نامگذاری: این واژه، شکل ساده و استاندارد گذشتهٔ فعل "drink" ( نوشیدن ) است و به حالت عمومی ناشی از مصرف بیش از حد الکل اشاره دارد.
- - -
🛠️ 2. Hammered
- معنی فارسی: چکش کاری شده ( یا به طور عامیانه: �مثل چکش خورده� )
- علت نامگذاری: این عبارت یک استعاره است و به حالتی اشاره دارد که فرد از نظر فیزیکی و ذهنی، مانند فلزی که تحت ضربات چکش قرار گرفته، �کج و معوج� و �از شکل افتاده� به نظر می رسد. این حالت، عدم تعادل و از دست دادن کنترل بر حرکات بدن را تداعی می کند.
- - -
🥴 3. Wasted
- معنی فارسی: تباه شده یا �به درد نخور�
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که دیگر نمی تواند عملکرد مفیدی داشته باشد، گویی �تباه� یا �هدر رفته� است.
- - -
💥 4. Smashed
- معنی فارسی: خرد شده یا �له شده�
- علت نامگذاری: این واژه حس تخریب و از هم پاشیدگی ناشی از مستی شدید را منتقل می کند، گویی فرد �خرد� شده است.
- - -
🥃 5. Plastered
- معنی فارسی: گچ گیری شده
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این concept اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که گویی به جایی چسبیده یا بی حرکت شده ( مثل دیواری که گچ گیری شده ) یا اینکه صورتش بر اثر مستی سرخ شده ( مثل رنگ گچ ) .
- - -
🚗 6. Tanked
- معنی فارسی: باک پرکون ( یا �مثل باک پر� )
- علت نامگذاری: این عبارت از دنیای خودروها گرفته شده و به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر الکل مصرف کرده که گویی باک بنزینش �پر� شده است.
- - -
🚛 7. Trashed
- معنی فارسی: آشغالی یا �به هم ریخته�
- علت نامگذاری: این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که رفتاری زننده یا غیرقابل کنترل دارد، گویی به �آشغال� تبدیل شده است.
- - -
🧱 8. Buzzed
- معنی فارسی: سبک مست ( حالت خفیف مستی )
- علت نامگذاری: این اصطلاح به حس وزوز یا vibration خفیفی اشاره دارد که پس از مصرف مقدار کمی الکل در بدن ایجاد می شود.
- - -
🥴 9. Inebriated
- معنی فارسی: مست ( رسمی تر )
- علت نامگذاری: این واژه ریشه در زبان لاتین ( "inebriare" به معنی �مست کردن� ) دارد و یک term رسمی تر برای توصیف حالت مستی است.
- - -
🎉 10. Tipsy
- معنی فارسی: تلوتلوخوران ( مستی خیلی خفیف )
- علت نامگذاری: این واژه به حالت ناپایداری و تلوتلو خوردن خفیف ناشی از مصرف الکل اشاره دارد.
- - -
💎 سایر عبارات کلیدی:
- Legless: به معنی �بی پا� - اشاره به عدم توانایی در ایستادن.
- Under the influence: به معنی �تحت تأثیر� - یک عبارت حقوقی و رسمی.
- Three sheets to the wind: یک اصطلاح دریانوردی به معنی �کاملاً مست�.
- Seeing double: به معنی �دو تا دیدن� - اشاره به تاری دید.
- On a bender: به معنی �در حال عیاشی� - دورهٔ طولانیِ مصرف الکل.
Blitzed حمله شده منگ شده
Canned قوطی شده مست لایعقل
Pickled ترشی انداخته شده مست واریکده
Sloshed چلچلوغ شده مست لایعقل
Wrecked wrecked تخریب شده
- - -
🤔 چرا این همه اصطلاح؟
تنوع فوق العادهٔ این واژه ها ( که به صدها مورد می رسد ) نشان دهندهٔ چند چیز است:
1. خلاقیت زبانی: مردم همیشه برای توصیف حالت های پیچیدهٔ انسانی راه های جدید و اغلب طنزآمیز پیدا می کنند.
2. سطح بندی شدت مستی: هر اصطلاح می تواند به درجه ای خاص از مستی اشاره کند ( از "buzzed" خفیف تا "comatose" شدید ) .
3. جنبه های فرهنگی و طنز: بسیاری از این اصطلاحات برای پنهان کاری، شوخی یا توصیف غیرمستقیم این حالت به کار می روند.
Deep seek

وقتی یک فلز ( like آهن ) را hammer میزنند ( چکش کاری میکنند ) ، آن فلز:
کج و معوج و ناصاف میشود.
کنترل شکل و ظاهر خود را از دست میدهد.
تحت تأثیر نیرویی خارجی قرار میگیرد که نمیتواند در برابر آن مقاومت کند.
...
[مشاهده متن کامل]

حالا یک فرد مست ( hammered ) را در نظر بگیرید:
راه رفتن او کج و معوج است ( مثل فلز چکش خورده ) .
کنترل بدن و اعصاب خود را از دست داده است.
تحت تأثیر نیرویی خارجی ( الکل ) قرار دارد که نمیتواند در برابر آن مقاومت کند.
بنابراین، فرد مست از نظر ظاهری و رفتاری شبیه به فلزی است که چکش خورده و شکل اولیه خود را از دست داده است.
۲. ریشه در زبان عامیانه ( Slang )
کلمه hammered یک اصطلاح غیررسمی ( Slang ) است که عمدتاً در انگلیسی محاوره ای استفاده میشود. زبان عامیانه often از چنین تشبیهات تصویری و قوی برای بیان مفاهیم استفاده میکند. سایر اصطلاحات عامیانه برای مستی که همین را دنبال میکنند عبارتند از:
Wasted: ( به درد نخور، تلف شده ) - مثل زباله ای که دیگر قابل استفاده نیست.
Smashed: ( خردشده ) - مثل چیزی که در هم کوبیده شده.
Plastered: ( گچ گرفته ) - اشاره به حالت بیحرکت و سفت شدن.
Bent: ( خم شده ) - مانند فلزی که خم شده.
جمع بندی:
hammered به معنای تحت اللفظی �چکش کاری شده� است، اما در استعاره به حالت ناصاف، کج و معوج و از کنترل خارج شدهی یک فرد مست اشاره دارد. این یک metaphor رایج و پرکاربرد در انگلیسی است.
- - -
نکته مهم: از آنجایی که این عبارت slang است، فقط در موقعیتهای غیررسمی با دوستان استفاده شود و برای
موقعیتهای رسمی مناسب نیست.
DEEPSEEK

This term is used to describe someone who is very drunk. It implies that the person’s level of intoxication is so high that they may not be able to function properly.
کسی که خیلی مست است، سیاه مست، پاتیل
...
[مشاهده متن کامل]

این نشان می دهد که سطح مسمومیت فرد به قدری بالا است که ممکن است نتواند به درستی عمل کند.
مثال؛
After the party, John was completely hammered and couldn’t walk straight.
A friend might say, “Let’s go out and get hammered tonight!”
Someone might describe their night by saying, “I got hammered last night and don’t remember anything. ”

تو سرش خورده ( مثلا تو سر قیمت خورده )
the price was hammered
سیاه مست
سرکوب شده
مست
Are you hammered
سرکوفت خوردن
سرکوفت زدن
آراسته، مزین، زینت داده شده، پاتیل و مست، لول، چکش کاری شده
مست
کسی که زیادی مشروب خورده
مست خراب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)