hammer away
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔹 مثال های کاربردی:
She hammered away at her thesis for months. ماه ها بی وقفه روی پایان نامه اش کار کرد.
The coach kept hammering away at the need for teamwork. مربی مدام روی اهمیت کار تیمی تأکید می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
They hammered away at the metal until it bent. آن قدر به فلز ضربه زدند تا خم شد.
🔹 مترادف ها:
grind away – work tirelessly – keep at it – labour – persist
She hammered away at her thesis for months. ماه ها بی وقفه روی پایان نامه اش کار کرد.
The coach kept hammering away at the need for teamwork. مربی مدام روی اهمیت کار تیمی تأکید می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
They hammered away at the metal until it bent. آن قدر به فلز ضربه زدند تا خم شد.
🔹 مترادف ها:
یه ضرب کار کردن
بصورت مداوم کار کردن،
سخت کار کردن
e. g. i have been hammering away at this dictionary for three years now
اکنون سه سال است که دارم به طور مداوم روی این فرهنگ کار می کنم.
سخت کار کردن
اکنون سه سال است که دارم به طور مداوم روی این فرهنگ کار می کنم.