hammer away

انگلیسی به انگلیسی

• work hard, toil laboriously, make persistent attempts

پیشنهاد کاربران

یه ضرب کار کردن
بصورت مداوم کار کردن،
سخت کار کردن
e. g. i have been hammering away at this dictionary for three years now
اکنون سه سال است که دارم به طور مداوم روی این فرهنگ کار می کنم.

بپرس