hamburger

/ˈhæmbərɡər//ˈhæmbɜːɡə/

معنی: همبرگر، همبورگر، ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
معانی دیگر: همبرگر (نوعی ساندویچ گوشت گاو چرخ کرده)، گوشت گاو چرخ کرده، بیفتک گوشت گاو چرخ کرده، ساندویچ گوشت گاو سر  کرده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: ground beef in bulk or in a patty, or the sandwich in which such meat is commonly served.

جمله های نمونه

1. hamburger bun
نان (گرد) همبرگر

2. hamburger patty
گرده ی همبرگر

3. do you want your hamburger with or without relish?
همبرگر خود را با ترشی و مخلفات می خواهید یا بدون آن ؟

4. the franchise to open a mcdonald's hamburger shop
امتیاز گشودن یک همبرگر فروشی مک دونالد

5. The whole stadium stink of the hamburger.
[ترجمه گوگل]کل ورزشگاه بوی همبرگر می دهد
[ترجمه ترگمان] کل استادیوم بوی همبرگر میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Avoid unhealthy foods such as hamburger and chips.
[ترجمه گوگل]از خوردن غذاهای ناسالم مانند همبرگر و چیپس خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از غذاهای ناسالم مانند همبرگر و همبرگر خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'd like a hamburger and an iced tea.
[ترجمه گوگل]من یک همبرگر و یک چای سرد می خواهم
[ترجمه ترگمان] من یه همبرگر و یه چای سرد دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Joe runs a hamburger concession in the mall.
[ترجمه گوگل]جو یک امتیاز همبرگر در مرکز خرید دارد
[ترجمه ترگمان]جو یه همبرگر فروشی تو فروشگاه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We had lunch at a hamburger joint and then went to see a movie.
[ترجمه گوگل]ناهار را در یک غذای همبرگر خوردیم و سپس برای دیدن فیلم رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک همبرگر فروشی ناهار خوردیم و بعد رفتیم تا یک فیلم ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a hamburger stand at the entrance to the station.
[ترجمه گوگل]یک دکه همبرگر در ورودی ایستگاه بود
[ترجمه ترگمان]در ورودی ایستگاه یک همبرگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Could you pick up a pound of hamburger on your way home?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک پوند همبرگر در راه خانه بردارید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه کیلو همبرگر تو راه خونه بگیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My favourite hamburger comes with a ring of fried pineapple.
[ترجمه گوگل]همبرگر مورد علاقه من با حلقه ای از آناناس سرخ شده همراه است
[ترجمه ترگمان] همبرگر مورد علاقه من با یه حلقه آناناس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hamburger is gone and more grapefruit juice has arrived.
[ترجمه گوگل]همبرگر رفته و آب گریپ فروت بیشتری رسیده است
[ترجمه ترگمان]همبرگر رفته و آب گریپ فروت بیشتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you want that hamburger to eat here or to take away?
[ترجمه گوگل]می خواهی آن همبرگر را اینجا بخوری یا ببری؟
[ترجمه ترگمان]این همبرگر رو می خوای بخوری یا از اینجا بری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The remaining wholesale cuts provide hamburger, stew meat, short ribs, flank steak, and brisket of beef.
[ترجمه گوگل]قطعات عمده فروشی باقیمانده همبرگر، گوشت خورش، دنده های کوتاه، استیک کناری و گوشت گاو را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]باقی مردم، همبرگر، گوشت و گوشت دنده و گوشت گاو و گوشت گاو را برای گوشت گاو تهیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Several people became ill after eating hamburger meat contaminated with the E. coli bacteria.
[ترجمه گوگل]چند نفر پس از خوردن گوشت همبرگر آلوده به باکتری E coli بیمار شدند
[ترجمه ترگمان]چند نفر بعد از خوردن همبرگر آلوده به باکتری ای، بیمار شدند coli بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همبرگر (اسم)
hamburger

همبورگر (اسم)
hamburger

ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده (اسم)
hamburger

انگلیسی به انگلیسی

• beefburger, patty of ground beef served on a roll
a hamburger is a flat round mass of minced beef, fried and eaten in a bread roll.

پیشنهاد کاربران

hamburger ( n ) ( h�mˌbərɡər ) ( also burger ) =finely ground beef made into a flat round shape that is then grilled, often served in a roll
hamburger
به معنای فرزند وسط یا میانی در خانواده نیز هست
همبرگر

گوشت گاو سرخ شده یا ساندویچ با گوشت گاو سرخ شده
( یعنی اگه روزی همبرگر با گوشت گاو خریدین به فروشنده فوش ندین که چرا گوشت بره یا . . . نذاشته ، تازه شما همبرگر رو به معنای واقعی کلمه خوردین )

بپرس