صفت ( adjective )
• : تعریف: clumsy or indelicate, as using large awkward hands or an awkward, insensitive approach.
- I'm not surprised that she was offended by the ham-handed way you made your request.
[ترجمه گوگل] من تعجب نمی کنم که او از روشی که شما درخواست خود را با دست انجام دادید آزرده خاطر شد
[ترجمه ترگمان] تعجبی ندا ره که از دست دادن ham که تو ازش خواسته بودی رنجیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تعجبی ندا ره که از دست دادن ham که تو ازش خواسته بودی رنجیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید