ham

/ˈhæm//hæm/

معنی: تازه کار، ژامبون، گوشت ران خوک، گوشت ران، ران خوک نمک زده، ران و کفل، ژانبون، مقلد بی ذوق وبی مزه، بطور اغراق امیزی عمل کردن
معانی دیگر: (امریکا - عامیانه) بازیگر ناشی، هنرمند بد (که در اجرای نقش غلو می کند)، (تئاتر - خودمانی) در اجرای نقش خود غلو کردن، بیش از حد لفت و لعاب دادن، روحوضی وار اجرا کردن (معمولا به صورت: it up ham)، پشت زانو، زیرزانو (popliteal هم می گویند)، (پشت ران پا از بالای کپل تا بالای پشت زانو) پشت ران و کپل، (گوشت خوک) گوشت ران، (عامیانه) کار انداز (اپراتور)، فرستنده ی موج کوتاه (خصوصی و دارای گواهی نامه)، (انجیل) حام (فرزند نوح)، درجمع ران و کفل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the rear quarter of a hog, esp. the thigh, or the meat of this section in fresh or smoked form.

(2) تعریف: the back of the knee or thigh.

(3) تعریف: (pl.) the buttocks, or the buttocks and thighs.

جمله های نمونه

1. ham loaf
تکه ی گوشت خوک

2. ham sandwich
ساندویچ ژامبون

3. a ham actor
بازیگر روحوضی

4. deviled ham
گوشت خوک پر ادویه

5. shaved ham
گوشت خوک (ژامبون) لایه لایه شده

6. smoked ham
گوشت خوک دودی

7. to mince ham
گوشت خوک را خرد کردن

8. a radio ham (or a ham radio operator)
کار انداز غیرحرفه ای فرستنده ی موج کوتاه

9. she is a terrible ham
او بازیگر بسیار بدی است.

10. Would you like another slice of ham/beef?
[ترجمه گوگل]آیا برش دیگری از ژامبون/گوشت گاو می خواهید؟
[ترجمه ترگمان]یه تیکه گوشت خوک دیگه می خوای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ham was studded with cloves.
[ترجمه گوگل]ژامبون با میخک پر شده بود
[ترجمه ترگمان]ژامبون پر از میخک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can have ham, cheese or tuna.
[ترجمه گوگل]می توانید ژامبون، پنیر یا ماهی تن میل کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید گوشت، پنیر یا ماهی تن داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Please give me a slice of ham.
[ترجمه گوگل]لطفا یک تکه ژامبون به من بدهید
[ترجمه ترگمان] لطفا یه تیکه گوشت بهم بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. West Ham exposed the right flank of Norwich's defence .
[ترجمه گوگل]وستهم جناح راست خط دفاعی نوریچ را لو داد
[ترجمه ترگمان]حام، جناح راست of را در معرض دید قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We had boiled ham on the bone for dinner.
[ترجمه گوگل]برای شام ژامبون روی استخوان پخته بودیم
[ترجمه ترگمان]برای شام گوشت خوک آب پز شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He's a terrible ham.
[ترجمه گوگل]او یک ژامبون وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک وحشتناکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. This ham has too much fat on it.
[ترجمه گوگل]این ژامبون چربی زیادی روی آن دارد
[ترجمه ترگمان] این ران خیلی روش چربی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Could I have tuna instead of ham?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم به جای ژامبون ماهی تن بخورم؟
[ترجمه ترگمان]می تونم به جای گوشت تن ماهی بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. West Ham United are currently languishing at the bottom of the league.
[ترجمه گوگل]وستهام یونایتد در حال حاضر در قعر لیگ قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر امارات متحده عربی در اعماق این لیگ به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تازه کار (اسم)
beginner, novice, tyro, freshman, tiro, novitiate, noviciate, rookie, debutant, ham, jackleg, colt, tenderfoot

ژامبون (اسم)
ham

گوشت ران خوک (اسم)
ham

گوشت ران (اسم)
ham

ران خوک نمک زده (اسم)
ham

ران و کفل (اسم)
ham

ژانبون (اسم)
ham

مقلد بی ذوق وبی مزه (اسم)
ham

بطور اغراق امیزی عمل کردن (فعل)
ham

تخصصی

[صنایع غذایی] گوشت ران خوک : قسمت بالای ران خوک که با افزودن محلول نمک طعام نیتریت و دود دادن آن را می پرورانند

انگلیسی به انگلیسی

• smoked meat from the hindquarter of a hog; bad actor; amateur radio operator
ham is salted meat from a pig's leg.

پیشنهاد کاربران

اصطلاح : آدم خوشمزه
( انجیل ) پسر نوح و پدر کنعان
A “ham” refers to someone who constantly seeks attention and exaggerates their emotions or actions for dramatic effect.
کسی که دائماً به دنبال جلب توجه است و احساسات یا اعمال خود را برای تأثیر چشمگیر، بزرگنمایی می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
She’s such a ham, always making a scene and drawing attention to herself.
In a theater production, someone might say, “He really hammed it up during his monologue. ”
A friend might jokingly call you a ham if you’re being overly dramatic about a minor issue.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-dramatic/
pig = خوک
pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن
bacon = گوشت خوک دودی نمک زده
ham = گوشت ران خوک
ham 1 ( n ) ( h�m ) =the top part of a pig's leg that has been cured ( preserved using salt or smoke ) and is eaten as food; the meat from this, e. g. a ham sandwich.
HAM
گوشت ران خوک فرآوری شده
ژامبون
کالباس
The meat produced from a pig is called pork, bacon, or ham
ران گوشت خوک
کالباسی که از گوشت ران خوک به دست میاد که نمک میزنن بهش.
Ham:A meat make from the tigh of pig.
گوشت ران خوک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس