1. In any case, we could halve the benefit.
[ترجمه گوگل]در هر صورت میتوانیم سود را نصف کنیم
[ترجمه ترگمان]در هر صورت ما می توانیم سود را نصف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Dr Lee believes that men who exercise can halve their risk of cancer of the colon.
[ترجمه گوگل]دکتر لی معتقد است مردانی که ورزش می کنند می توانند خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را به نصف کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]دکتر لی معتقد است که افرادی که ورزش می کنند می توانند ریسک ابتلا به سرطان روده را نصف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Halve the peppers and char the skins under a hot grill.
[ترجمه گوگل]فلفل ها را از وسط نصف کنید و پوست ها را زیر یک گریل داغ زغال کنید
[ترجمه ترگمان]فلفل را فشار داد و پوست را زیر یک کباب داغ گاز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Halve the pineapple and scoop out the inside.
[ترجمه گوگل]آناناس را نصف کرده و داخل آن را بردارید
[ترجمه ترگمان] اون آناناس رو بردار و از داخل بریز بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Halve the tomatoes, then cut them up coarsely.
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی ها را از وسط نصف کنید، سپس آنها را درشت خرد کنید
[ترجمه ترگمان]سپس tomatoes را خشک کنید و با صدای خشنی آن ها را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Halve the melon and scoop out the pulp.
[ترجمه گوگل]خربزه را نصف کرده و تفاله آن را بردارید
[ترجمه ترگمان]هندوانه را خیس کنید و خمیر را بیرون بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let's halve the project between our two teams.
[ترجمه گوگل]بیایید پروژه بین دو تیم خود را نصف کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید پروژه بین دو تیم را نصف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The potatoes will cook more quickly if you halve them before you put them in the oven.
[ترجمه گوگل]اگر سیب زمینی ها را قبل از گذاشتن در فر از وسط نصف کنید، زودتر می پزند
[ترجمه ترگمان]اگر قبل از این که آن ها را در فر قرار دهید، سیب زمینی ها خیلی زود آشپزی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Halve the potatoes crosswise.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی ها را به صورت ضربدری نصف کنید
[ترجمه ترگمان]potatoes سیب زمینی را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Halve six hard-boiled eggs and lay 3 on each plate.
[ترجمه گوگل]شش تخم مرغ آب پز شده را نصف کرده و در هر بشقاب 3 عدد قرار دهید
[ترجمه ترگمان]شش تا تخم مرغ آب پز و سه تا را روی هر بشقاب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. City experts say profits could halve over the next year as the other supermarket chains eat into Gateway's market share.
[ترجمه گوگل]کارشناسان شهر می گویند که سود ممکن است در سال آینده به نصف کاهش یابد زیرا سایر سوپرمارکت های زنجیره ای سهم بازار Gateway را می خورند
[ترجمه ترگمان]کارشناسان شهر می گویند که سود ممکن است در سال آینده به نصف کاهش یابد چون زنجیره ای دیگر سوپر مارکت به سهم بازار سهام وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Just before you toast the bread, halve, core and thinly slice the pear.
[ترجمه گوگل]درست قبل از اینکه نان را برشته کنید، گلابی را از وسط، هسته و نازک برش دهید
[ترجمه ترگمان]درست قبل از این که نان برشته، halve و هسته گلابی را برشته کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It contained a plan to halve the number of places in children's day centres from 198
[ترجمه گوگل]این شامل طرحی برای نصف کردن تعداد مکان در مراکز روزانه کودکان از 198 بود
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل یک برنامه برای نصف کردن تعداد مکان ها در مراکز روز کودکان از ۱۹۸ مورد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The changes can more than halve the money you are allowed to put into a pension term assurance policy.
[ترجمه گوگل]این تغییرات می تواند بیش از نصف پولی را که شما مجاز به گذاشتن آن در یک بیمه نامه مدت بازنشستگی هستید، کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این تغییرات بیش از نصف پولی است که به شما اجازه داده می شود به یک سیاست تضمین دوره بازنشستگی واریز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A half-speed recorder would effectively halve the rate of tax that consumers would pay, should a levy be introduced.
[ترجمه گوگل]در صورت وضع مالیات، یک ضبط کننده با سرعت نیمسرعت، نرخ مالیاتی را که مصرفکنندگان میپردازند، به نصف کاهش میدهد
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه ضبط با سرعت به طور موثر نرخ مالیات را که مصرف کنندگان باید پرداخت کنند را به نصف کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید