halogen

/ˈhælədʒən//ˈhælədʒən/

(شیمی) هالوژن، گازهای نجیب (هریک از این عناصر شیمیایی غیرفلزی: فلوئور، کلر، برم، استاتین، ید)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: halogenoid (adj.), halogenous (adj.)
• : تعریف: any of the five nonmetallic elements fluorine, chlorine, iodine, bromine, and astatine.

جمله های نمونه

1. Halogen lamps give excellent service, but the bulbs are expensive to replace.
[ترجمه گوگل]لامپ های هالوژن خدمات عالی ارائه می دهند، اما تعویض لامپ ها گران است
[ترجمه ترگمان]لامپ های هالوژن به خدمات عالی سرویس می دهند، اما این لامپ ها بسیار گران قیمت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Halogen hobs heat up and cool down much more quickly than normal electric hobs.
[ترجمه گوگل]اجاق‌های هالوژن خیلی سریع‌تر از اجاق‌های برقی معمولی گرم و سرد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]گرما به سرعت بالا می رود و خیلی سریع تر از hobs معمولی برق به پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Halogen lamps give excellent service, hut the bulbs are fairly expensive to replace.
[ترجمه گوگل]لامپ‌های هالوژن خدمات عالی ارائه می‌دهند، اما تعویض لامپ‌ها نسبتاً گران است
[ترجمه ترگمان]لامپ های هالوژن می توانند خدمات عالی ارائه کنند، اما این لامپ ها بسیار گران قیمت هستند تا جایگزین شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Halogen bulbs give instant heat, while a quartz grill, the latest innovation, is quick and efficient.
[ترجمه گوگل]لامپ های هالوژن گرمای فوری می دهند، در حالی که کوره کوارتز، جدیدترین نوآوری، سریع و کارآمد است
[ترجمه ترگمان]لامپ های هالوژن به سرعت گرما می دهند، در حالی که یک توری کوارتز، آخرین نوآوری، سریع و کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The halogen lamp and all of the light is up here and then it bounces up.
[ترجمه گوگل]لامپ هالوژن و تمام نور در اینجا بالاست و سپس به بالا منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]لامپ هالوژن و همه نور در اینجا بالا است و سپس بالا می جهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Roma table Grillo low-voltage tungsten halogen lamp with dimmer switch.
[ترجمه گوگل]رومیزی رومیزی لامپ هالوژن تنگستن ولتاژ پایین Grillo با کلید دیمر
[ترجمه ترگمان]Roma Roma لامپ هالوژن tungsten با ولتاژ پایین با سوئیچ روشن تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Halogen lamps' small size makes them ideal for integrating into sculptural uplights or slim wall fittings.
[ترجمه گوگل]اندازه کوچک لامپ های هالوژن آنها را برای ادغام با نورهای مجسمه ای یا اتصالات دیواری باریک ایده آل می کند
[ترجمه ترگمان]لامپ های هالوژن به اندازه کوچک باعث می شود که آن ها برای یکپارچه سازی ساختارهای sculptural و یا اتصالات دیوار نازک ایده آل باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In molecules with more than one halogen atom more complicated patterns appear.
[ترجمه گوگل]در مولکول های با بیش از یک اتم هالوژن الگوهای پیچیده تری ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در مولکول هایی که بیش از یک اتم هالوژن بیشتر الگوهای پیچیده ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The technologies using the halogen-free flame retardants in plastics were reviewed. The future trend for developing halogen free flame ret arda nts was pointed out.
[ترجمه گوگل]فن‌آوری‌های استفاده از بازدارنده‌های شعله بدون هالوژن در پلاستیک‌ها مورد بررسی قرار گرفت روند آینده برای توسعه شعله های بدون هالوژن اشاره شد
[ترجمه ترگمان]فن آوری هایی که با استفاده از retardants شعله بدون هالوژن در پلاستیک ها مورد بررسی قرار گرفتند، مورد بررسی قرار گرفتند روند آینده برای توسعه یک شعله آزاد هالوژن \"(ret arda)\" (nts nts)مورد اشاره قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Features Halogen - free, suitable for highly efficient laser via formation for HDI.
[ترجمه گوگل]ویژگی هالوژن - رایگان، مناسب برای لیزر بسیار کارآمد از طریق تشکیل برای HDI
[ترجمه ترگمان]ویژگی های Halogen - آزاد، مناسب برای لیزر بسیار کارآمد از طریق تشکیل for
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. AOX ( adsorbable organic halogen ) was an important signal of artificial pollution.
[ترجمه گوگل]AOX (هالوژن آلی قابل جذب) یک سیگنال مهم از آلودگی مصنوعی بود
[ترجمه ترگمان]AOX (هالوژن ارگانیک adsorbable)یک سیگنال مهم از آلودگی مصنوعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Summarizes the techniques of the light as halogen lamp and xenon lamp, etc.
[ترجمه گوگل]تکنیک های نور را به عنوان لامپ هالوژن و لامپ زنون و غیره خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]از تکنیک های نور به عنوان لامپ هالوژن و لامپ هالوژن و غیره استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This article enumerate some Halogen - based oxidants and their some important applying examples.
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از اکسیدان های مبتنی بر هالوژن و نمونه های کاربردی مهم آنها را برشمرده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی از oxidants مبتنی بر Halogen و برخی از مثال های کاربردی مهم آن ها را شمارش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does supplier have the ability to build the Halogen - free product?
[ترجمه گوگل]آیا تامین کننده توانایی ساخت محصول بدون هالوژن را دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا عرضه کننده این توانایی را دارد که محصول Halogen را بسازد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] هالوژن (هریک از این عناصر شیمیایی غیرفلزى : فلوئور، کلر، برم، استاتین، ید)
[برق و الکترونیک] هالوژن
[نساجی] هالوژن ها

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of electronegative elements which form a salt when united with metals (chemistry)

پیشنهاد کاربران

بپرس