hallow

/ˈhæloʊ//ˈhæləʊ/

معنی: تقدیس کردن، مقدس کردن
معانی دیگر: مقدس (اعلام) کردن، اشو خواندن، سپنتا کردن، رجوع شود به: halloo

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hallows, hallowing, hallowed
(1) تعریف: to consecrate or make holy.
مشابه: anoint, bless, consecrate

- They insisted that the body be buried in ground that had been hallowed.
[ترجمه گوگل] آنها اصرار داشتند که جسد در زمینی که مقدس شده بود دفن شود
[ترجمه ترگمان] آن ها اصرار داشتند که جسد را در خاک دفن کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to respect or honor highly; venerate.
مشابه: adore, bless, venerate

- We were taught to hallow the founding fathers of this nation.
[ترجمه گوگل] به ما یاد دادند که پدران بنیانگذار این ملت را مقدس کنیم
[ترجمه ترگمان] ما یاد گرفته بودیم که پدران موسس این ملت را تقدیس کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a saint or sacred place or object. (Used almost exclusively in current English as part of a compound.)
مترادف: relic, saint, shrine

- Allhallows Eve.
[ترجمه گوگل] Allhallows حوا
[ترجمه ترگمان] ای و ای و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the hallowed turf of Wembley, etc.
[ترجمه گوگل]چمن مقدس ومبلی و غیره
[ترجمه ترگمان]علف های مقدس of و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bones will be buried in hallowed ground .
[ترجمه گوگل]استخوان ها در زمین مقدس دفن خواهند شد
[ترجمه ترگمان]استخوان ها در زمین مقدس دفن می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They hallow the buffalo.
[ترجمه گوگل]آنها بوفالو را مقدس می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بوفالو را تقدیس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can atheists be buried in hallowed ground?
[ترجمه گوگل]آیا آتئیست ها را می توان در زمین مقدس دفن کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توان atheists را در زمین مقدس دفن کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An open enemy is better than a hallow friend.
[ترجمه گوگل]دشمن آشکار بهتر از دوست مقدس است
[ترجمه ترگمان]یک دشمن باز بهتر از یک دوست مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hallow out the tomatoes with a spoon. Chop the meat of the tomatoes and reserve.
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی ها را با قاشق جشن بگیرید گوشت گوجه‌فرنگی‌ها را ریز خرد کرده و بگذارید
[ترجمه ترگمان]the را با قاشق بیرون بیاورید گوشت گوجه و ذخیره را خرد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hallow is usually used as a verb.
[ترجمه گوگل]Hallow معمولاً به عنوان فعل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Hallow معمولا به عنوان a استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A charm from the skies seems hallow us there.
[ترجمه گوگل]افسونی از آسمان به نظر می رسد ما را در آنجا مقدس کرده است
[ترجمه ترگمان]یک افسون از آسمان به نظر می رسد که آنجا ما را تقدیس کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hallow out the tomatoes a spoon.
[ترجمه گوگل]یک قاشق گوجه فرنگی ها را جشن بگیرید
[ترجمه ترگمان] Hallow رو یه قاشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A hallow tomato to be stuffed with south France spices and minced beef, with butter toasted.
[ترجمه گوگل]یک گوجه‌فرنگی مقدس که با ادویه‌های جنوب فرانسه و گوشت چرخ‌کرده گاو پر می‌شود، با کره برشته شده
[ترجمه ترگمان]یک گوجه فرنگی گندیده با ادویه جنوب فرانسه و گوشت چرخ کرده برشته شده و کره برشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They protested that there was no place for a school of commerce in their hallowed halls of learning.
[ترجمه گوگل]آنها اعتراض کردند که در تالارهای آموزشی مقدس آنها جایی برای مدرسه بازرگانی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]آن ها اعتراض کردند که هیچ جایی برای مدرسه بازرگانی در تالارهای مقدس یادگیری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But in a large sense we cannot dedicate, we cannot consecrate, we cannot hallow this ground.
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی ما نمی توانیم وقف کنیم، نمی توانیم تقدیس کنیم، نمی توانیم این زمین را مقدس کنیم
[ترجمه ترگمان]اما در یک حس بزرگ، ما نمی توانیم اختصاص بدهیم، ما نمی توانیم خود را وقف کنیم، نمی توانیم این زمین را تقدیس کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But, in a larger sense, we can not dedicate - we can not 6 consecrate hallow - this ground.
[ترجمه گوگل]اما، به معنای بزرگتر، ما نمی توانیم این زمین را وقف کنیم - نمی توانیم 6 تقدیس کنیم
[ترجمه ترگمان]اما با یک حس بزرگ تر، ما نمی توانیم - - ما نمی توانیم ۶ - - - این زمین را تقدیس کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But, in a larger sense, we can not dedicate - we can not consecrate - we can not hallow - this ground.
[ترجمه گوگل]اما، به معنای بزرگتر، ما نمی توانیم این زمین را وقف کنیم - نمی توانیم تقدیس کنیم - نمی توانیم مقدس کنیم
[ترجمه ترگمان]اما با یک حس بزرگ تر، ما نمی توانیم - ما نمی توانیم خود را وقف کنیم - ما نمی توانیم این زمین را تقدیس کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقدیس کردن (فعل)
consecrate, celebrate, bless, sain, edify, hallow, enshrine, sanctify

مقدس کردن (فعل)
hallow

انگلیسی به انگلیسی

• sanctify, consecrate, bless, exalt, glorify

پیشنهاد کاربران

تقدیس، تکریم
این واژه انگلیسی است و درست همان معنیِ واژه " اَهلَو، اَهلاو" را می دهد و از آن وام گرفته است!
معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، پرهیزکار ( پرهیزگار ) ، درستکار، بِهدین ( زرتشتی ) ، اَشامند ( اَشو، اَشوَن، اَشوان ) ، هیرسا، پاک و مقدس، وَرجاوَند! -
...
[مشاهده متن کامل]

بهشتی ( پَرتَتِش! ) ، مینویی، پردیسی ( فردیسی ) ، خُلدی! -
ستایش، پرستیدن، ستودن ( ستوت یسن! ) ، آفرین، خدا را شکر، ایول ( ای ولله ) ، باریکلا ( بارک الله ) ، زنده باد، سَرِت سلامت! -
بزرگ زاده ( آقازاده، ژن خوب ) ، سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره چشمگیر و تماشایی -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد ( اوستا: اَشَستو، ašastu ) ، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن ) ، وَرجاوَند!
والا، گرانمایه، ارزنده، شکوهمند، با شوکت، فَرِّ ایزدی، کاریزما دار!

منابع• https://abadis.ir/fatofa/اهلو/
اسم مقدس
تو خالی برای مثال :didgeridoo made out of a hollow price of wood.

بپرس