halite

/ˈhælaɪt//ˈhælaɪt/

معنی: نمک طعام، نمک اصلی کلرورسدیم
معانی دیگر: (شیمی) کلرید سدیم طبیعی، سنگ نمک، هالیت (که گرد آن نمک طعام است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mineral composed of sodium chloride; rock salt.

جمله های نمونه

1. Associated Minerals are halite, calcite, sulfur, pyrite, borax and many others.
[ترجمه گوگل]مواد معدنی مرتبط عبارتند از هالیت، کلسیت، گوگرد، پیریت، بوراکس و بسیاری دیگر
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی مرتبط با مواد معدنی عبارتند از halite، کلسیت، گوگرد، پیریت، بوره و بسیاری دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Table salt is halite that has been purified by a chemical process that prevents the mineral from absorbing moisture.
[ترجمه گوگل]نمک سفره هالیت است که توسط یک فرآیند شیمیایی که از جذب رطوبت ماده معدنی جلوگیری می کند، خالص شده است
[ترجمه ترگمان]نمک جدول halite است که با یک فرآیند شیمیایی تصفیه شده است که از جذب رطوبت مواد معدنی جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Salt resources of halite, glauberite, anhydrite and gypsum in Hengyang basin occur in Cashan'ao layer of Xialiushi formation within lower Tertiary system.
[ترجمه گوگل]منابع نمکی هالیت، گلوبریت، انیدریت و گچ در حوضه هنگ یانگ در لایه Cashan'ao سازند Xialiushi در سیستم ترشیاری پایینی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]منابع نمک of، glauberite، anhydrite و سنگ گچ در حوضه Hengyang در لایه Cashan از تشکیل Xialiushi در داخل سیستم درجه پایین تر رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From the geochemical parameters of brine and halite in Western Tarim Basin, we could conclude that the perspective of potass is Kashi Sag and Yangxia Sag.
[ترجمه گوگل]از پارامترهای ژئوشیمیایی آب نمک و هالیت در حوضه تاریم غربی می توان نتیجه گرفت که چشم انداز پتاس کاشی ساگ و یانگ شیا ساگ است
[ترجمه ترگمان]از پارامترهای ژئوشیمیایی آب نمک و halite در حوضه Tarim غربی می توانیم نتیجه بگیریم که the of Sag و Sag Yangxia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These resources include: coal, petroleum, natural gas, halite, antimony, Hg, gold, silver, lead, zinc and precious stone, etc.
[ترجمه گوگل]این منابع عبارتند از: زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، هالیت، آنتیموان، جیوه، طلا، نقره، سرب، روی و سنگ های قیمتی و غیره
[ترجمه ترگمان]این منابع عبارتند از: زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، halite، antimony، طلا، نقره، سرب، روی، سنگ قیمتی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The evaporite rocks consisted of halite and anhydrite rocks mainly existed in north and centre of Dongying sag where the deep fractures developed.
[ترجمه گوگل]سنگ‌های تبخیری شامل سنگ‌های هالیت و انیدریت هستند که عمدتاً در شمال و مرکز فرورفتگی دانگیینگ وجود داشتند که در آن شکستگی‌های عمیق ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]سنگ های evaporite شامل سنگ های halite و anhydrite بودند که عمدتا در شمال و مرکز Dongying، جایی که شکستگی های عمیق ایجاد شده بودند، وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gypsum and halite are simply thinned or removed altogether.
[ترجمه گوگل]گچ و هالیت به سادگی رقیق می شوند یا به طور کلی حذف می شوند
[ترجمه ترگمان]Gypsum و halite به سادگی از بین می روند یا کلا حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meanwhile, halite is also a good cap rock, and would be in plastic state under high temperature and high pressure condition.
[ترجمه گوگل]در همین حال، هالیت نیز سنگ کلاهکی خوبی است و در شرایط دمای بالا و فشار بالا در حالت پلاستیکی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، halite نیز یک صخره کلاهک خوب است و تحت شرایط فشار بالا و شرایط فشار بالا در حالت پلاستیک قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Porous sandstones near the top of the Sherwood Sandstone occur beneath thick impervious halite horizons in the Mercia Mudstone.
[ترجمه گوگل]ماسه‌سنگ‌های متخلخل در نزدیکی بالای ماسه‌سنگ شروود در زیر افق‌های ضخیم هالیت غیرقابل نفوذ در مرسیا مادستون قرار دارند
[ترجمه ترگمان]porous sandstones نزدیک نوک of شروود قدم beneath در پهنه وسیع نفوذناپذیر in در قلمرو مرسیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Trona is negatively correlated with mirabilite in the mineral bed sections of soda lakes. Trona and halite show a positive correlation.
[ترجمه گوگل]ترونا با میرابیلیت در بخش های بستر معدنی دریاچه های سودا همبستگی منفی دارد ترون و هالیت همبستگی مثبتی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]Trona به طور منفی با mirabilite در بخش های بس تر معدنی دریاچه های سودا ارتباط منفی دارد Trona و halite یک همبستگی مثبت را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Besides the diameter and inclination of pile foundation drill-hole, it can also be applied to other engineering, such as segmentation sinking, caisson sinking and halite mining by water-solution.
[ترجمه گوگل]علاوه بر قطر و شیب سوراخ مته فونداسیون شمع، می توان آن را در مهندسی های دیگر مانند فرورفتگی قطعه بندی، غرق شدن کیسون و استخراج هالیت توسط محلول آب نیز اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر قطر و تمایل این سوراخ - سوراخ، می تواند برای دیگر مهندسی، مانند segmentation کردن، غرق کردن caisson و استخراج معدن توسط محلول آب نیز بکار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The long-time creep deformation and strength of the casing in halite stratum were studied assuming the constant creep velocity.
[ترجمه گوگل]تغییر شکل خزش طولانی مدت و استحکام پوشش در لایه هالیت با فرض سرعت خزش ثابت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل خزش زمانی و مقاومت غلاف در لایه halite با فرض سرعت خزش ثابت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Under the circumstances, gypsum or anhydrite Co. ld accumulate to form beds many meters thick, without any Co. precipitation of halite.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، گچ یا انیدریت Co ld تجمع می‌یابد و بسترهایی با ضخامت چند متری را بدون هیچ گونه بارندگی شرکت هالیت تشکیل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط، شرکت گچی یا anhydrite برای ایجاد بس ترهای بسیاری با ضخامت چند متر، بدون هر گونه بارندگی شرکت (halite)جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Under the gypsumanhydrite could accumulate to form beds many meters thick, without any co - precipitation of halite.
[ترجمه گوگل]در زیر ژیپسومان هیدریت می‌توان انباشته شد و بسترهایی به ضخامت چندین متر را بدون هیچ گونه بارندگی مشترک هالیت تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]در زیر gypsumanhydrite می تواند با ضخامت meters متر، بدون هیچ گونه - of، جمع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمک طعام (اسم)
halite, salt, sodium chloride

نمک اصلی کلرور سدیم (اسم)
halite

انگلیسی به انگلیسی

• rock salt (soft white or colorless mineral)

پیشنهاد کاربران

بپرس