1. You know we could always have halibut or something, if it looks better or something.
[ترجمه گوگل]شما می دانید که ما همیشه می توانیم هالیبوت یا چیز دیگری داشته باشیم، اگر ظاهر بهتری داشته باشد یا چیزی مشابه
[ترجمه ترگمان]می دونی که ما همیشه می تونیم ماهی یا یه همچین چیزی رو داشته باشیم، اگه بهتر به نظر بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Plaice, sole, halibut and their relatives have become flat in a different way.
[ترجمه گوگل]صخره، کف پا، هالیبوت و خویشاوندان آنها به شکل دیگری مسطح شده اند
[ترجمه ترگمان]plaice، sole، halibut و بستگان آن ها به شیوه ای متفاوت مسطح شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Add halibut fillets, skin side up, and cook to 4 minutes or until lightly browned.
[ترجمه گوگل]فیله هالیبات را به سمت بالا اضافه کنید و به مدت 4 دقیقه یا تا زمانی که کمی قهوه ای شود بپزید
[ترجمه ترگمان]fillets halibut، رنگ پوست را اضافه کنید و ۴ دقیقه بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Also try Pinot Noir with swordfish steaks or halibut with a black butter sauce.
[ترجمه گوگل]همچنین پینو نوآر را با استیک اره ماهی یا هالیبوت با سس کره سیاه امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین شراب قرمز رو با ماهی دودی یا ماهی با سس کره سیاه امتحان کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. An indignity for the noble halibut and a waste of natural resources.
[ترجمه گوگل]هتک حرمت برای هالیبوت نجیب و هدر دادن منابع طبیعی
[ترجمه ترگمان]بی حرمتی برای the شریف و هدر دادن منابع طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We need Pacific Halibut, one side black and one side white. The weight must above 2 KG.
[ترجمه گوگل]ما به هالیبوت اقیانوس آرام نیاز داریم، یک طرف سیاه و یک طرف سفید وزن باید بالای 2 کیلوگرم باشد
[ترجمه ترگمان]ما به اقیانوس آرام، یک طرف سیاه و یک طرف سفید نیاز داریم وزن آن ها باید بیشتر از ۲ کیلوگرم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The livers of the cod and the halibut, two kinds of fish, yield nourishing oil.
[ترجمه گوگل]جگر ماهی کاد و ماهی حلزون، دو نوع ماهی، روغن مغذی تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]جگر ماهی و ماهی ماهی، دو نوع ماهی، روغن زیتون تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Norwegian fisherman use nets to capture halibut, red perch, cod and king crab.
[ترجمه گوگل]ماهیگیر نروژی از تور برای شکار ماهی هالیبوت، سوف قرمز، ماهی کاد و شاه خرچنگ استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر نروژی برای صید ماهی ماهی، ماهی قرمز، ماهی ماهی و خرچنگ دریایی از تورها استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I do love some halibut sashimi with truffle, I like me some blue crab hand roll.
[ترجمه گوگل]من مقداری ساشیمی هالیبوت با ترافل را دوست دارم، من یک رول دستی خرچنگ آبی را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من چند تا ماهی halibut رو دوست دارم، برام یه مقدار قارچ آبی رو دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Experience salmon and halibut fishing in beautiful Prince Rupert, BC.
[ترجمه گوگل]ماهیگیری ماهی قزل آلا و هالیبوت را در شاهزاده روپرت زیبا، بریتیش کلمبیا، تجربه کنید
[ترجمه ترگمان]سالمون، ماهی سالمون و ماهی halibut در زیبایی شاهزاده روپرت، (پیش از میلاد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Today we have very good halibut steaks and prawns.
[ترجمه گوگل]امروز ما استیک هالیبوت و میگوهای بسیار خوبی داریم
[ترجمه ترگمان]امروز ما استیک ماهی و میگو داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There's fine dining - you can get smoked halibut and quails'eggs with caviar in the Gallery.
[ترجمه گوگل]غذاخوری خوبی وجود دارد - در گالری می توانید هالیبات دودی و تخم بلدرچین با خاویار تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]غذای خوبی هم هست شما می توانید ماهی halibut و تخم بلدرچین را با خاویار آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Atlantic halibut is a no-go for most but Monterey Bay recommends it as a sustainable choice.
[ترجمه گوگل]هالیبوت اقیانوس اطلس برای بیشتر افراد ممنوع است، اما خلیج مونتری آن را به عنوان یک انتخاب پایدار توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]\"هالی بات\" کسی نیست که بیشتر از بقیه به آنجا برود، اما خلیج مونتری آن را به عنوان یک انتخاب پایدار توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ha! Missed again, you hammerhead halibut. Here boy, here, go get it.
[ترجمه گوگل]ها! دوباره از دست رفته، ای هالیبات سر چکشی اینجا پسر، اینجا، برو آن را بگیر
[ترجمه ترگمان]ها! دوباره دست از دست دادن، hammerhead بیا پسر، بیا بگیرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Other fish commonly eaten by respondents included halibut, ahi, sea bass and sushi.
[ترجمه گوگل]ماهی های دیگری که معمولاً توسط پاسخ دهندگان خورده می شوند عبارتند از: هالیبوت، آهی، باس دریایی و سوشی
[ترجمه ترگمان]ماهی دیگری که معمولا توسط پاسخ دهندگان خورده می شد شامل ماهی halibut، ahi، بیس بال و سوشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید