halfway house

/ˈhæˈfweɪˈhaʊs//hɑːfˈweɪˈhaʊs/

منزل نیمه راه (مثلا در مسافرت)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a special residence where people who have been released from institutions, such as mental patients, prisoners, and drug addicts, are helped to adjust to ordinary life.

انگلیسی به انگلیسی

• compromise; rehabilitation centre for former prisoners or mental patients or drug addicts; inn or resting place halfway through a journey; halfway toward a goal
a halfway house is a hostel where people who have recently left prison or another institution can live for a short time while they learn to live on their own again.
a halfway house is also a compromise between two different points of views or plans, or a situation which contains elements that are normally opposed to each other.

پیشنهاد کاربران

Half - way house
نه این و نه آن
a place where prisoners or people with mental health problems can stay after they leave prison or hospital and before they start to live on their own
خانه میان راهی
برخی از معتادان بهبود یافته به دلیل عدم پذیرش خانواده ها مکانی برای اقامت خود ندارند و مجبور می شوند در خیابان ها و پارک ها سرگردان شوند به همین دلیل خانه های میان راهی برای اسکان این افراد در نظر گرفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/halfway-house?topic=prisons-and-parts-of-prisons
مصالحه - سازش - یعنی مصالح هر دو طرف درنظر گرفته بشود
مصالحه یا سازش
arrangement which includes features of two contrasting idea; compromise
منزل بین راهی هست اما وقتی میگن یه چیزی halfway house هست یعنی ویژگی های دو چیز متفاوت رو ادغام میکنه
خانه بازپروری ، خانه نصفه راه قبل از رسیدن به خانه اصلی یا جامعه
halfway house ( اعتیاد )
واژه مصوب: خانۀ نیمه راهی
تعریف: اقامتگاهی موقتی که معتادان درمان شده در مراکز بستری پیش از رفتن به خانه به آنجا منتقل می شوند
میانگاه، نقطه میانی
a compromise between two different or opposing views or courses of action.
- مرکز بازپروری، مرکز توانبخشی ( محلی که زندانیان، معتادان و غیره را پس از آزادی در آن منزل می دهند تا کم کم به اجتماع و آزادی خوبگیرند )
- استراحتگاه بین راه، منزلگاه بین راهی ( در مسافرت )
- بینابین، حد وسط چیزی!
کمپ، آسایشگاه

بپرس