halfback

/ˈhæfˌbæk//ˈhɑːfbæk/

معنی: هافبک، بازیکن میانه، میان بازیکن
معانی دیگر: (فوتبال امریکایی - فوتبال) هافبک، بازیکن خط میانی، فوتبال میان بازیکن، (دربازى فوتبال ) میان بازى کن، میان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in football, one of two offensive players lined up on either side of the fullback behind the line of scrimmage.

(2) تعریف: in soccer and other field sports, an offensive player stationed behind the forward line.

جمله های نمونه

1. he plays halfback
او هاف بک است.

2. He started his ace left halfback on the second half.
[ترجمه گوگل]او در نیمه دوم، هافبک چپ خود را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او بازیکن مهاجم تیم را در نیمه دوم آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Williams promptly hit James Jett on a halfback pass, for an 18-yard touchdown.
[ترجمه گوگل]ویلیامز بی درنگ روی یک پاس نیمه عقب، جیمز جت را برای یک تاچ داون 18 یارد، ضربه زد
[ترجمه ترگمان]ویلیامز به سرعت به سر جیمز Jett در یک پاس گل که به مدت ۱۸ سال فرود است ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was Dave Snyder, a sprinter and halfback of true quality.
[ترجمه گوگل]دیو اسنایدر، دونده سرعت و هافبک با کیفیت واقعی، حضور داشت
[ترجمه ترگمان]در آنجا دیو Snyder، یک دونده دو سرعت و halfback با کیفیت حقیقی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nevertheless, halfback Garrison Hearst is new to the offense.
[ترجمه گوگل]با این وجود، هافبک گاریسون هرست تازه وارد خط حمله شده است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، بازیکن بازیکن گلف گریسون ها تازه جرم محسوب میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first was a third-down strike to halfback Anthony Theard that barely got the necessary 7 yards for a first down.
[ترجمه گوگل]اولی ضربه سوم به پایین به آنتونی تارد هافبک بود که به سختی 7 یارد لازم را برای ضربه اول بدست آورد
[ترجمه ترگمان]اولین بار یک حمله سوم به halfback انتونی Theard بود که به سختی ۷ یارد لازم را برای اولین بار بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first game I scored two goals from halfback.
[ترجمه گوگل]بازی اول از هافبک دو گل زدم
[ترجمه ترگمان]اولین بازی من دو گل را از halfback به ثمر رساندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The star halfback hauled down the pass for a touchdown.
[ترجمه گوگل]هافبک ستاره پاس را برای تاچ داون پایین آورد
[ترجمه ترگمان]بازیکن بازیکن بازیکن شروع به پایین رفتن از تونل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The halfback started to his left, cut back to his right, and ran for a touchdown.
[ترجمه گوگل]هافبک به سمت چپ خود شروع کرد، به سمت راست خود برید و برای تاچ داون دوید
[ترجمه ترگمان]بازیکن بازیکن به سمت چپش شروع به حرکت کرد و به سمت راست او رفت و برای یک گل شروع به دویدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The injured right halfback was compelled to sit out the rest of the play.
[ترجمه گوگل]هافبک راست مصدوم مجبور شد تا بقیه بازی را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]halfback که مجروح شده بود مجبور شد بقیه نمایشنامه را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They occasionally put tight end Andrew Glover at fullback, with Fenner moving to halfback.
[ترجمه گوگل]آنها گاهی اوقات اندرو گلاور را در پست دفاع کناری قرار می دادند و فنر به هافبک می رفت
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات اندرو گلاور را در fullback، با Fenner که به سمت halfback حرکت می کردند، قرار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "No one wants to carry the ball 99 yards all the way to the one-yard line, and then give it to the halfback who gets all the credit, " one state senator complained to a local journalist.
[ترجمه گوگل]یکی از سناتورهای ایالتی به یک روزنامه نگار محلی شکایت کرد: "هیچ کس نمی خواهد توپ را تا 99 یارد تا خط یک یارد حمل کند و سپس آن را به هافبک بدهد که تمام اعتبار را به دست می آورد "
[ترجمه ترگمان]یک سناتور ایالتی به یک خبرنگار محلی شکایت کرد: \" هیچ کس نمی خواهد که توپ را در تمام طول راه به خط یک یارد حمل کند و سپس به the که تمام اعتبار را کسب می کند، آن را صادر کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stylist is surrounded with the cobble of black and white alternate with in gazebo all round, the style is fashionable and halfback.
[ترجمه گوگل]استایلیست با سنگفرش سیاه و سفید متناوب در آلاچیق احاطه شده است، سبک مد روز و نیمه پشت است
[ترجمه ترگمان]این سبک با the سیاه و سفید در تمام اطراف احاطه شده است، سبک لباس مد و halfback است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Luxuriant - from English steel and art, is dedicated to provide modern global fashionable personage, contracted, fashionable and halfback and surprise household arts.
[ترجمه گوگل]مجلل - از فولاد و هنر انگلیسی، به ارائه شخصیت های شیک مدرن جهانی، قراردادی، شیک و نیمه پشت و هنرهای خانگی شگفت انگیز اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]luxuriant - که از فولاد و هنر انگلستان ساخته شده است، به ارایه شخصیت مدرن جهانی، قراردادی، fashionable، و surprise خانگی اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هافبک (اسم)
halfback

بازیکن میانه (اسم)
halfback

میان بازیکن (اسم)
halfback

تخصصی

[فوتبال] هافبک

انگلیسی به انگلیسی

• player stationed behind the front line of players (football)
backfield player (football)

پیشنهاد کاربران

نصف و نیمه
halfback ( ورزش )
واژه مصوب: بازیکن میانی
تعریف: بازیکنی که در بعضی از بازی های میدانی و گروهی مطابق با آرایش تیمی وظایفی مانند بازی سازی و توپ رسانی و تخریب بازی حریف و مشارکت در دفاع و حمله بر عهدۀ اوست|||متـ . میانی 1

بپرس