half in the bag

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- نیمه مست بودن
- کمی از حال رفتن ( به خاطر الکل )
- در حالت نشئه ی سبک
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :**
به معنای نیمه مست بودن یا تحت تأثیر الکل قرار گرفتن، اما نه کاملاً بیهوش یا از کار افتاده.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *He was already half in the bag after two beers. *
او بعد از دو تا آبجو نیمه مست شده بود.
2. ** ( اجتماعی – کاربردی ) :**
گاهی برای اشاره به کسی که کنترل کامل بر رفتار ندارد، اما هنوز کاملاً از پا نیفتاده است.
- - -
🔸 مترادف ها:
tipsy – buzzed – slightly drunk – under the influence

slang /Drunk, mildly drunk, or nearly drunk
نیمه مست