1. to make a half-hearted effort
با تردید کوشش کردن
2. He made a rather half-hearted attempt to clear up the rubbish.
[ترجمه گوگل]او تلاش نسبتاً نیمه دلانه ای برای پاک کردن زباله ها انجام داد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد این چرندیات را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Joanna had made one or two half-hearted attempts to befriend Graham's young wife.
[ترجمه گوگل]جوآنا یک یا دو تلاش نیمه دلانه برای دوستی با همسر جوان گراهام انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]جوانا یک یا دو بار تلاش قلبی کرده بود تا به همسر جوان گراه ام نزدیک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He made a half-hearted attempt to justify himself.
5. Congress has made half-hearted attempts at finance reform.
[ترجمه گوگل]کنگره تلاش های نیمه دلانه ای برای اصلاحات مالی انجام داده است
[ترجمه ترگمان]کنگره تلاش های نیمی برای اصلاحات مالی انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Government action has been half-hearted and uncoordinated.
[ترجمه گوگل]اقدام دولت نیمه جان و ناهماهنگ بوده است
[ترجمه ترگمان]عمل دولت half و ناهماهنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His efforts, the Duke recollected many years later, were distinctly half-hearted.
[ترجمه گوگل]سالها بعد دوک به یاد میآورد که تلاشهای او کاملاً نیمهسرانه بود
[ترجمه ترگمان]به یاد آورد که چندین سال بعد دوک به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We're also wondering why the university is now covering its butt legally with this half-hearted gesture.
[ترجمه گوگل]ما هم تعجب می کنیم که چرا دانشگاه اکنون با این حرکت نیمه کاره باسن خود را قانونی می پوشاند
[ترجمه ترگمان]همچنین به این فکر می کنیم که چرا دانشگاه الان با این حالت نیمه خوش قلب زیر و رو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He tried to start things up in a halfhearted sort of way, but she gave him an ultimatum.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد کارها را به روشی نیمه تمام شروع کند، اما او به او اولتیماتوم داد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با اکراه شروع به کار کند، اما او به او اولتیماتوم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A re-check should never be necessary, since this only implies the acceptance of a half-hearted check in the first place.
[ترجمه گوگل]بررسی مجدد هرگز نباید ضروری باشد، زیرا در وهله اول این فقط به معنای پذیرش یک چک نیمه دلخواه است
[ترجمه ترگمان]یک بررسی مجدد هرگز نباید مورد نیاز باشد، زیرا این تنها نشان دهنده قبول یک چک نیم صادقانه در وهله اول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her responses to the usual chorus of cheery greetings were half-hearted; all she could focus on was Vitor d'Arcos.
[ترجمه گوگل]پاسخ های او به گروه کر معمولی از احوالپرسی های شاد نیمه دل بود تنها چیزی که او می توانست روی آن تمرکز کند ویتور دآرکوس بود
[ترجمه ترگمان]عکس العمل او به گروه سرود شاد of، نیمی از احساسات بود؛ تنها چیزی که می توانست روی آن تمرکز کند، Vitor بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After a couple of halfhearted bucks he settled and found the whole thing rather boring.
[ترجمه گوگل]پس از چند دلار بیدلیل، او راضی شد و همه چیز را خستهکننده دید
[ترجمه ترگمان]بعد از چند ثانیه درنگ کرد و همه چیز را نسبتا کسل کننده یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Those who cannot work with their hearts achieve but a hollow, half-hearted success that breeds bitterness all around. A. P. J. Abdul Kalam
[ترجمه گوگل]کسانی که نمی توانند با قلب خود کار کنند، به موفقیتی توخالی و نیمه دل نمی رسند که تلخی را در اطراف ایجاد می کند A P J عبدالکلام
[ترجمه ترگمان]آن هایی که نمی توانند با قلب هایشان کار کنند، به جز یک موفقیت توخالی و نیمه خالی که تلخی را در همه جا به وجود می آورد الف پی جی Abdul
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nor was it a half-hearted anthropomorphism.
[ترجمه گوگل]این یک انسان گرایی نیمه دلانه هم نبود
[ترجمه ترگمان]و همین طور هم یک زن نیمه شاد هم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The same half-hearted recognition of the concept of human capital can be detected in government education policies during the nineteenth century.
[ترجمه گوگل]همان شناخت نیمه دلانه مفهوم سرمایه انسانی را می توان در سیاست های آموزشی دولت در قرن نوزدهم مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]همین رسمیت شناختن نیمه قلب مفهوم سرمایه انسانی را می توان در سیاست های آموزشی دولت در طول قرن نوزدهم شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید